معنی جوسه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جوسه
بوسه
- بوسه
- تماس لبهای کسی بر لب گونه دست و پای دیگری یا چیزی مقدس از روی محبت و احترام بوس قبله ماچ
فرهنگ لغت هوشیار
جلسه
- جلسه
- یکبار نشستن، اجتماع جمعی از مردم برای انجام امری یا شنیدن نطقی با داشتن یک رئیس
فرهنگ لغت هوشیار