- جوقه
- گروه، مردم، جماعت مردم
معنی جوقه - جستجوی لغت در جدول جو
- جوقه ((قِ))
- دسته، گروه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درخش
رگبار
از لاتینی دوشس والاگاه میرو مونث دوق
خوبروی، اندک، برگزیده خوبرویی زیبایی
به گونه رمن بان نگاران نگارگربان (بان سقف)
ریزه آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و بهوا جهد
کوشک قصر، بالا خانه
جوجه
پارسی تازی گشته یک گردکان واحد جوز یک گردو. یا جوزه مطلقه. واحد وزن معادل نه درخمی و نزد بعضی مساوی چهار مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 418) یا جوزه ملکبه. واحد وزن معادل شش درخمی (رساله مقداریه ایضا) یا جوزه نبطیه. واحد وزن معادل یک بندقه و بقولی یک مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 417)
غوزه باز شده پنبه رسمی که هنوز وش را از آن بیرون نیاورده باشند کتو
همرنگ و هم وزن
نیکی، زودی، تشنگی
دسته ای از مردم و بمعنی چاه کم عمق
بچه مرغ
تپنگو تپنگوی چرمین (سله عطاران که چرم بر آن کشیده باشند)
ترکش، تیردان
ترکی کلکی تاج افسر، هر چیز تاج مانند که بکلاه نصب کنند
گروه مردم مغاک
رعیت، مردم فرومایه
کوشک، قصر، کاخ، بالاخانه
مردم فرومایه، مردم بازاری، رعیت
کوچک ترین واحد نظامی، شامل چهار نفر، دسته، گروه
تکمۀ کلاه یا پیراهن و مانند آن، قوقو، برای مثال بر جیب و کله نهند پس تر / آن قوقۀ لعل و گویک زر (خاقانی۱ - ۲۴۵)
جای بی مو از سر انسان
جای بی مو از سر انسان
بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد به ویژه مرغ خانگی، جوزه، جوژه، چوزه، فرخ، فره
شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، ژابیژ، لخچه، جمر، آتش پاره، آلاوه، آییژ، لخشه، سینجر، جمره، ایژک، ضرمه، بلک، خدره، جذوه، اخگر، ابیز
کنایه از فکری که به ناگهان به ذهن خطور کند
کنایه از فکری که به ناگهان به ذهن خطور کند
از طوقه تازی چرخه، چنبره پر گر چنبر چرخه قواره، منطقه میان ریشه و گونه با ساقه گیاه. یا طوقه چاه. حلقه چاه. یا طوقه یقه. زه گریبان
قوقو بنگرید به قوقو
پاس تسو 24، 1 شبانروز (ساعت) کره
کاردانی چیره دستی
((جِ رَ قِّ))
فرهنگ فارسی معین
ریزه آتش که از زغال یا هیزم در حال سوختن به هوا بجهد، برق آنی و کوچک که از اتصال ناگهانی دو سیم برق بوجود می آید
((جِ))
فرهنگ فارسی معین
نوزاد پرندگان، نوزاد مرغ خانگی، سوخاری خوراکی که تکه های جوجه مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند، کباب خوراکی از قطعه های بریده شده مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ می کشند و کبا