پارچه ای که از آن شال سر و کمر می ساخته اند، برای مثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)برای مثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)برای مثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)برای مثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)پارچه ای که از آن شال سر و کمر می ساخته اند، برای مِثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)برای مِثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)برای مِثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)برای مِثال تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامۀ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری - لغتنامه - پوشی)