جدول جو
جدول جو

معنی جوشکاری - جستجوی لغت در جدول جو

جوشکاری
جوش دادن قطعات فلزی لحیم کاری
تصویری از جوشکاری
تصویر جوشکاری
فرهنگ لغت هوشیار
جوشکاری
جوش دادن تکه های فلز به یکدیگر، کارگاهی که این عمل در آن انجام می شود
تصویری از جوشکاری
تصویر جوشکاری
فرهنگ فارسی عمید
جوشکاری
جوش دادن قطعات فلزی، لحیم کاری
تصویری از جوشکاری
تصویر جوشکاری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جوشکار
تصویر جوشکار
کسی که کارش جوشکاری است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خویشکاری
تصویر خویشکاری
وظیفه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موشکافی
تصویر موشکافی
تجزیه و تحلیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
خدمت کردن، خدمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
کیاست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جامکاری
تصویر جامکاری
آئینه کاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کسی را با چوب زدن، سیاست و تنبیه بواسطه چوب زدن، عمل چوبکاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوبکاری
تصویر خوبکاری
حسن عمل نیکو خدمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
عمل پیشکار چاکری خدمتکاری مقابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
زیرکی، آگاهی، بیداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موشکافی
تصویر موشکافی
دقت بسیار در کاری، در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوبکاری
تصویر کوبکاری
تنبیه تادیب گوشمالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشداری
تصویر گوشداری
حالت و چگونگی گوشدار، محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
دارای هوش بودن باهوش، عاقلی بخردی، آگاهی بیداری، زیرکی مقابل بیهوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
خدمتکاری، چاکری، معاونت، مباشرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جامکاری
تصویر جامکاری
((مِ))
آیینه کاری، آیینه کاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خویشکاری
تصویر خویشکاری
کشاورزی، دهقانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خویشکاری
تصویر خویشکاری
وظیفه شناسی، پارسایی، تدین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موشکافی
تصویر موشکافی
((ش))
دقت بسیار در کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
دارای هوش، عاقلی، آگاهی، بیدار، زیرکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
Alertness, Cleverness, Vigilance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
alerta, astúcia, vigilância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
alerta, astucia, vigilancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
czujność, sprytność
دیکشنری فارسی به لهستانی
бдительность , ум , бдительность
دیکشنری فارسی به روسی
пильність , розум , пильність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
alertheid, slimheid, waakzaamheid
دیکشنری فارسی به هلندی
Wachsamkeit, Schlauheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
सतर्कता , बुद्धिमत्ता
دیکشنری فارسی به هندی
সতর্কতা , বুদ্ধিমত্তা , সতর্কতা
دیکشنری فارسی به بنگالی