- جوسه
- کوشک قصر، بالا خانه
معنی جوسه - جستجوی لغت در جدول جو
- جوسه
- کوشک، قصر، کاخ، بالاخانه
- جوسه ((جُ س))
- کوشک، قصر، بالاخانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نشست، دیدار، انجمن نشست
آلدر گیلانی
تماس لبهای کسی بر لب گونه دست و پای دیگری یا چیزی مقدس از روی محبت و احترام بوس قبله ماچ
یکبار نشستن، اجتماع جمعی از مردم برای انجام امری یا شنیدن نطقی با داشتن یک رئیس
تکمه، گریبان
قصر، کاخ
جوجه
پارسی تازی گشته یک گردکان واحد جوز یک گردو. یا جوزه مطلقه. واحد وزن معادل نه درخمی و نزد بعضی مساوی چهار مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 418) یا جوزه ملکبه. واحد وزن معادل شش درخمی (رساله مقداریه ایضا) یا جوزه نبطیه. واحد وزن معادل یک بندقه و بقولی یک مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 417)
همرنگ و هم وزن
نیکی، زودی، تشنگی
دسته ای از مردم و بمعنی چاه کم عمق
بچه مرغ
تپنگو تپنگوی چرمین (سله عطاران که چرم بر آن کشیده باشند)
ترکش، تیردان
گروه، مردم، جماعت مردم
فربه و چاق
نیرنگ و خدشه
راه ساخته و پرداخته، جاده هموار
نیرنگ و حقه، خدشه، شائبۀ ریا و نیرنگ و دروغ
بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، پیتک، پت، بیب، بیو
سوسه آمدن: دربارۀ کسی یا کاری چیزی گفتن که باعث اشکال و زحمت شود
بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، پیتک، پت، بیب، بیو
سوسه آمدن: دربارۀ کسی یا کاری چیزی گفتن که باعث اشکال و زحمت شود
ویژگی جادۀ هموار و شن ریزی شده
نشست برای رسیدگی و گفتگو دربارۀ امری، محلی که چنین نشستی در آن برگزار می شود
در علم زیست شناسی نوعی ماهی بزرگ با دندان های تیز و آرواره های قوی و بدنی پوشیده از فلس که بسیار سریع و تهاجمی عمل می کند، کوسه ماهی
مردی که فقط چانه اش مو داشته باشد و گونه هایش بی مو باشد، کوسج
مردی که فقط چانه اش مو داشته باشد و گونه هایش بی مو باشد، کوسج
تکمه لباس، وسیله ای کوچک از جنسی سخت که برای بستن شکاف جامه یا تزیین آن به کار می رود
کوچک ترین واحد نظامی، شامل چهار نفر، دسته، گروه
زنبور، حشرۀ کوچکی از راستۀ نازک بالان، چهار بال نازک و نیش زهرآلود
توسکا، درختی جنگلی با برگ های پهن و پوست تنۀ خاکستری رنگ که داخل آن سرخ رنگ است و دارای تانن و مادۀ ملونی به رنگ سرخ می باشد و در دباغی و رنگرزی به کار می رود، در جنگل های شمال ایران و جاهای مرطوب می روید، نوعی از آن به صورت درختچه است و در اغلب نواحی شمالی ایران و جاهای مرطوب و کنار رودخانه ها می روید، توسا
بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد به ویژه مرغ خانگی، جوزه، جوژه، چوزه، فرخ، فره
به گشنی در آمده ماده خواه گربه غوسه
قوس قزح قوس قزح بنگرید به قوس قزح
کسی که صورتش مو نداشته باشد و یا چند موی تنک باشد که کوسج هم میگویند
تملق چاپلوسی
زنبور