معنی جوری - جستجوی لغت در جدول جو
جوری
توافق و هماهنگی
ادامه...
توافق و هماهنگی
تصویر جوری
فرهنگ لغت هوشیار
جوری
بالا، سربالا، راه بالایی
ادامه...
بالا، سربالا، راه بالایی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر حوری
حوری
(دخترانه)
حور (عربی) + ی (فارسی)، زن زیبای بهشتی، زن زیبا
ادامه...
حور (عربی) + ی (فارسی)، زن زیبای بهشتی، زن زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر توری
توری
(دخترانه)
گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد
ادامه...
گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر سوری
سوری
(دخترانه)
سرخ رو، نام دختر اردوان پنجم، گل سرخ
ادامه...
سرخ رو، نام دختر اردوان پنجم، گل سرخ
فرهنگ نامهای ایرانی
حجوری
(حَ / حُ)
یزید بن سعید ابوعثمان الهمدانی الحجوری. ولید بن مسلم از وی روایت کند. (معجم البلدان)
ادامه...
یزید بن سعید ابوعثمان الهمدانی الحجوری. ولید بن مسلم از وی روایت کند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
آجوری
(ری ی)
آگورگر. (مهذب الاسماء)
ادامه...
آگورگر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
سجوری
(سَجْ وَ)
مرد سبک یا احمق. (منتهی الارب). احمق، سبک از مردان. (ذیل اقرب الموارد)
ادامه...
مرد سبک یا احمق. (منتهی الارب). احمق، سبک از مردان. (ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویر جوهری
جوهری
جواهر فروش
ادامه...
جواهر فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جورب
جورب
پارسی تازی گشته گورب موزه
ادامه...
پارسی تازی گشته گورب موزه
فرهنگ لغت هوشیار
جوبی
منسوب به جوب جویی، حقی که به دشتبان بابت زراعت محصولات کنار جوی دهند
ادامه...
منسوب به جوب جویی، حقی که به دشتبان بابت زراعت محصولات کنار جوی دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جواری
جواری
جاریه، کنیزکان، دختران
ادامه...
جاریه، کنیزکان، دختران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جوهی
جوهی
نام لوده ای است بذله سنج
ادامه...
نام لوده ای است بذله سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جهوری
جهوری
مرتفع و بلند
ادامه...
مرتفع و بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جوگی
جوگی
فرقه از مرتاضان هند
ادامه...
فرقه از مرتاضان هند
فرهنگ لغت هوشیار
جوکی
سنسکریت جوگی جانورز فرقه ای از مرتاضان هند، پیرو طریقه جوگیان مرتاض هندو
ادامه...
سنسکریت جوگی جانورز فرقه ای از مرتاضان هند، پیرو طریقه جوگیان مرتاض هندو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جوعی
جوعی
شکمباره
ادامه...
شکمباره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جوره
جوره
همرنگ و هم وزن
ادامه...
همرنگ و هم وزن
فرهنگ لغت هوشیار
حوری
یکی از یکی از زنان بهشتی یکتن از حورالعین، جمع حوریان. ساخته فارسیان پریرو پردیس
ادامه...
یکی از یکی از زنان بهشتی یکتن از حورالعین، جمع حوریان. ساخته فارسیان پریرو پردیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خوری
خوری
لاتینی تازی گشته کشیش
ادامه...
لاتینی تازی گشته کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جورس
جورس
لاتینی تازی گشته آبسوار
ادامه...
لاتینی تازی گشته آبسوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جاری
جاری
روان، گذران
ادامه...
روان، گذران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جدری
جدری
مرض آبله
ادامه...
مرض آبله
فرهنگ لغت هوشیار
جفری
نهانگوی پارسی تازی گشته کفری پوست بهار خرمای ماده کسی که جفر داند دانای فن جفر کوپوره
ادامه...
نهانگوی پارسی تازی گشته کفری پوست بهار خرمای ماده کسی که جفر داند دانای فن جفر کوپوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جبری
جبری
ضروری، غیر ارادی
ادامه...
ضروری، غیر ارادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دوری
دوری
دور بودن، غربت
ادامه...
دور بودن، غربت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بوری
بوری
عمل بور شدن
ادامه...
عمل بور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
آوری
در بعضی کلمات مرکب معنی دارندگی و صاحبیت دهد: بخت آوری پرند آوری جاناوری
ادامه...
در بعضی کلمات مرکب معنی دارندگی و صاحبیت دهد: بخت آوری پرند آوری جاناوری
فرهنگ لغت هوشیار
توری
نوعی پارچه، پارچه لطیف و مشبک و از آن جامه و پرده و یراق جامه کنند
ادامه...
نوعی پارچه، پارچه لطیف و مشبک و از آن جامه و پرده و یراق جامه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر غوری
غوری
قوری
ادامه...
قوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر دوری
دوری
هجران
ادامه...
هجران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر قوری
قوری
غوری
ادامه...
غوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر فوری
فوری
بی درنگ
ادامه...
بی درنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر جوهری
جوهری
گوهری
ادامه...
گوهری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر جاری
جاری
روان
ادامه...
روان
فرهنگ واژه فارسی سره