جدول جو
جدول جو

معنی جوارش - جستجوی لغت در جدول جو

جوارش
پارسی تازی گشته گوارش داروی خوشگوار گوارش نوعی حلوا، ترکیبی است که به جهت هضم طعام خورند، معجونی مفرح و مقوی و محلل ریاح و مصلح اغذیه
فرهنگ لغت هوشیار
جوارش
((جَ رِ))
نوعی حلوا، ترکیبی است که به جهت هضم طعام خورند، معجونی مفرح و مقوی و محلل ریاح و مصلح اغذیه
تصویری از جوارش
تصویر جوارش
فرهنگ فارسی معین
جوارش
ترکیبی از داروهای خوش طعم که برای تسهیل عمل هضم به کار می بردند
تصویری از جوارش
تصویر جوارش
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوارش
تصویر گوارش
تحلیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جواری
تصویر جواری
جاریه، کنیزکان، دختران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوارح
تصویر جوارح
اندامها، دست وپا و دیگر اعضای آدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوارب
تصویر جوارب
از ریشه پارسی، جمع جورب، گرب ها گوارب ها پایتابه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوارش
تصویر گوارش
خوشمزگی و هضم طعام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جواری
تصویر جواری
((جَ))
ذرت، بلال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جواری
تصویر جواری
((جَ رِ))
جمع جاریه، کنیزکان، کشتی های بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوارح
تصویر جوارح
((جَ رِ))
جمع جارحه، اندام ها، مرغان شکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوارش
تصویر گوارش
((گُ رِ))
هضم غذا
دستگاه گوارش: یا جهاز هاضمه دستگاهی است که شامل اعضای مربوط به تغذیه موجود زنده (خوردن، هضم، جذب و دفع) می باشد
فرهنگ فارسی معین
عملی که در داخل معده و روده ها صورت می گیرد و غذاهای خورده شده به حالتی در می آید که قابل جذب باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوار
تصویر جوار
همسایگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جارش
تصویر جارش
گناهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوار
تصویر جوار
آب بسیار و عمیق همسایگی، عهد و امان همسایگی، عهد و امان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوار
تصویر جوار
همسایگی، همسایه بودن با هم، در جوار یکدیگر زندگانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوار
تصویر جوار
((جِ))
همسایگی، نزدیکی
فرهنگ فارسی معین