معنی جوار
- جوار
- همسایگی، همسایه بودن با هم، در جوار یکدیگر زندگانی کردن
واژههای مرتبط با جوار
جوار
- جوار
- همسایگی
جوار
- جوار
- آب بسیار و عمیق همسایگی، عهد و امان همسایگی، عهد و امان
جوار
- جوار
- همسایگی، نزدیکی
جوار
- جوار
- جنب، قرب، کنار، نزدیکی، نزدیک، پناه، زنهار
متضاد: بعید
جوهر
- جوهر
- گوهر
جواهر
- جواهر
- جمع جوهر، هر یکی از سنگهای گران بها مانند یاقوت یا زمرد
جواد
- جواد
- بخشنده، از نامهای خدواند، لقب امام نهم شیعیان
جبار
- جبار
- دارای سلطه و قدرت، نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد
جدار
- جدار
- پوسته
