جدول جو
جدول جو

معنی جهانگرد - جستجوی لغت در جدول جو

جهانگرد
آنکه در قطار عالم بسیار سفر کند، سائح
تصویری از جهانگرد
تصویر جهانگرد
فرهنگ لغت هوشیار
جهانگرد
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، رهگیر، گیتی نورد، توریست، سیّاح، جهان نورد، گیتی خرام، سائح
تصویری از جهانگرد
تصویر جهانگرد
فرهنگ فارسی عمید
جهانگرد
((~. گَ))
سیاح، کسی که زیاد سفر می کند
تصویری از جهانگرد
تصویر جهانگرد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جهانگردی
تصویر جهانگردی
در اقطار عالم سفر کردن سیاحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهانگردی
تصویر جهانگردی
مسافرت و گردش در شهرهای دنیا، سیاحت، گردشگری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهانگردی
تصویر جهانگردی
((~. گَ))
سیاحت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جهانگیر
تصویر جهانگیر
(پسرانه)
فاتح جهان، فتح کننده جهان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جهانشید
تصویر جهانشید
(پسرانه)
نور و روشنایی عالم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جهانشاد
تصویر جهانشاد
(پسرانه)
آنکه مردم جهان از او شادند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جهانگیر
تصویر جهانگیر
عالمگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جوانمرد
تصویر جوانمرد
کنایه از کریم و سخی، و بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهانگشا
تصویر جهانگشا
تسخیر کننده عالم
فرهنگ لغت هوشیار
گیرنده عالم مسخر جهان. توضیح صفت پادشاه فاتح آید. یا شهرت جهانگیر. شهرتی که بهمه اقطار جهان رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوانمرد
تصویر جوانمرد
شخص بخشنده، بزرگوار و صاحب همت و فتوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوانمرد
تصویر جوانمرد
((جَ مَ))
کریم، بخشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جهانگیر
تصویر جهانگیر
گیرنده جهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جهانرخ
تصویر جهانرخ
(دخترانه)
مرکب از جهان (عالم، گیتی) + رخ (چهره، صورت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جلانگر
تصویر جلانگر
قفل ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعبه جهانگرد
تصویر کعبه جهانگرد
گتک جهانگرد، خور
فرهنگ لغت هوشیار