- جهانگرد
- آنکه در قطار عالم بسیار سفر کند، سائح
معنی جهانگرد - جستجوی لغت در جدول جو
- جهانگرد
- گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، رهگیر، گیتی نورد، توریست، سیّاح، جهان نورد، گیتی خرام، سائح
- جهانگرد ((~. گَ))
- سیاح، کسی که زیاد سفر می کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در اقطار عالم سفر کردن سیاحت
مسافرت و گردش در شهرهای دنیا، سیاحت، گردشگری
عالمگیر
کنایه از کریم و سخی، و بخشنده
تسخیر کننده عالم
گیرنده عالم مسخر جهان. توضیح صفت پادشاه فاتح آید. یا شهرت جهانگیر. شهرتی که بهمه اقطار جهان رسد
شخص بخشنده، بزرگوار و صاحب همت و فتوت
گیرنده جهان
قفل ساز
گتک جهانگرد، خور