جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جوانمرد

جوانمرد

جوانمرد
بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگ همت، جواد، حر، سخاوتمند، سخی، عیار، فتا، کریم، مرد، داش، لوطی
متضاد: ناجوانمرد، ناکس
فرهنگ واژه مترادف متضاد

جوانمردی

جوانمردی
بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطی گری، مردانگی، همت
متضاد: ناجوانمردی
فرهنگ واژه مترادف متضاد