معنی جهانگرد - فرهنگ فارسی معین
معنی جهانگرد
- جهانگرد((~. گَ))
- سیاح، کسی که زیاد سفر می کند
تصویر جهانگرد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جهانگرد
جهانگرد
- جهانگرد
- گَردِشگَر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، رَهگیر، گیتی نَوَرد، توریست، سَیّاح، جَهان نَوَرد، گیتی خَرام، سائِح
فرهنگ فارسی عمید