جدول جو
جدول جو

معنی جنبل - جستجوی لغت در جدول جو

جنبل
کاسه چوبی
تصویری از جنبل
تصویر جنبل
فرهنگ لغت هوشیار
جنبل
نامی برای سگ گله
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جندل
تصویر جندل
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان درگاه فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سنبل
تصویر سنبل
(دخترانه)
گل خوشه ای بلند به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز آبی سفید و زرد مظهر نوروز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منبل
تصویر منبل
تنبل، بیکار
نوعی داروی گیاهی که بر زخم و جراحت می گذارند، برای مثال گفت پالانش فرو نه پیش پیش / داروی منبل بنه بر پشت ریش (مولوی - ۲۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قنبل
تصویر قنبل
مرد درشت و نیرومند، کنایه از فرمانده سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنبل
تصویر سنبل
خوشۀ جو یا گندم، خوشه، گیاهی از تیرۀ سوسنی ها با برگ های دراز و گل های خوشه ای به رنگ بنفش،
کنایه از زلف معشوق
سنبل ختایی: گیاهی پایا از تیرۀ چتریان و معطر که عرق ریشه و دانه های آن در عطرسازی و تهیۀ شیرینی و شربت به کار می رود
سنبل رومی: گیاهی بیابانی با برگ های دراز خوش بو، گل های ریز و ریشه و ساقۀ سخت که در طب به کار می رود و خواص آن شبیه سنبل الطیب است، ناردین، نردین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنبش
تصویر جنبش
تکان، حرکت، کنایه از تغییر، نهضت،
در علوم سیاسی گروهی که برای دستیابی به اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امثال آن فعالیت می کند مثلاً جنبش آزادی بخش فلسطین
جنبش آبا: حرکت و سیر کوکب های سیار مانند زحل، مشتری، مریخ، زهره و عطارد
جنبش اول: کنایه از حرکت قلم قضا و قدر در لوح، نخستین حرکت سیارات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
جلوۀ خاصی از محتوای یک چیز، موضع خاصی که از آن چیزی نمایان می شود یا می توان چیزی را دید، کنایه از توانایی یا قابلیت روحی برای تحمل چیزی، ظرفیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنبی
تصویر جنبی
کناری، پهلویی، کنایه از فرعی، غیراصلی، جانبی مثلاً فعالیت های جنبی نمایشگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
مکر، حیله، فریب، چاره، گول، ستاوه، ترفند، خدعه، کلک، شید، ریو، دستان، اشکیل، کید، قلّاشی، دلام، نیرنگ، غدر، احتیال، شکیل، گربه شانی، دغلی، نارو، حقّه، ترب، تزویر، روغان، خاتوله، دویل
جادو، افسون، برای مثال نیست را هست کند تنبل اوی / هست را نیست کند فرهستش (ابونصر مرغزی - شاعران بی دیوان - ۲۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنبل
تصویر سنبل
خوشه، جمع سنابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبل
تصویر حنبل
مرد کوتاه قد و بزرگ شکم، پوستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنبل
تصویر طنبل
گول نما: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنبل
تصویر قنبل
مرد درشت هیکل و نیرومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنبل
تصویر کنبل
سخت و درشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبل
تصویر منبل
بی اعتقاد نا معتقد منکر: (شرع ورزی نیاید از منبل حقگزاری نیاید از کاهل) (سنائی. رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
کاهل و بیکار و هیچ کاره مکر و حیله، نیرنگ و فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبذ
تصویر جنبذ
غنچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبل
تصویر انبل
تیر اندازتر
فرهنگ لغت هوشیار
زمین وسیعی پر از درخت های انبوه، جای پر درخت و بیشه و وسعت زیادی از زمین مشجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنبل
تصویر بنبل
هر نوع ترشی عموما، سیب ترش خصوصا
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی چوبین به شکل مکعب مستطیل که سطح فوقانی آن باز است و در آن خاک خشت و مانند آن کنند و از جایی به جای دیگر برند زنبه، مشکی که بر دو سر آن دو چوب تعبیه کنند و بدان آب کشند
فرهنگ لغت هوشیار
دمل و بر آمدگی کوچکی در پوست که رنگش سرخ و شکلش مخروطی است، ورمی که در اعضا بهم رسد و بزبان عربی دمل گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جندل
تصویر جندل
سنگ عظیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنجل
تصویر جنجل
رازک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
بیگانه نمایی کرانه گیری، پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبش
تصویر جنبش
حرکت، تکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنبل
تصویر بنبل
((بَ بَ))
هر نوع ترشی (عموماً)، سیب ترشی (خصوصاً)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
((تِ بَ))
کوتاه قد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
کاهل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبش
تصویر جنبش
تحرک، نهضت، حرکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
حرکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
سویه
فرهنگ واژه فارسی سره
کبوتر کوهی، کبوتر وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی