- جنابه
- بچه ای که با بچه دیگر در یک موقع از یک شکم زائیده شده باشد
معنی جنابه - جستجوی لغت در جدول جو
- جنابه
- دوقلو، دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، توأم، دوبلغانه، توأمان، هم شکم، همزاد
برای مثال دولت و ملت جنابه زاد چو جوزا / مادر بخت یگانه زای صفاهان (خاقانی - ۳۵۳ حاشیه)
به صورت توامانبرای مثال قصه چه کنم که در ره عشق / با محنت و غم جنابه زادیم (سنائی۲ - ۴۵۲)
- جنابه ((جُ بِ یا بَ))
- توأم، دوقلو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشه، گونه
نوبت: (امروز بنابه ماست)
پایان هر چیز، دنبایه چیزی، جای منتهای سیل وادی، خلاصه. پیرو دنباله رو خویشی، جویبار آبراهه
کوتاه بالا مرد
نیش کژدم
مونث جذاب یاادویه جذابه. دواهایی که بصورت حب یا کپسول ساخته میشود و آنها را بلع میکنند
شگاگری ترکشگری
جسد مرده
پارسی تازی گشته کناره روستایی است نزدیک گرگان
دور شدن، جلب شدن، جنب شدگی، نجس شدن
جوراب ساق کوتاه
پاسخک گوشه ای در سه گاه زبانزد خنیا گوشه ای در سه گاه
پالاد به ترکی کتل گویند اسپی است که پیشاپیش اسپ شاهان و فرماندهان برند پالا ز دروازه تا درگه شه دو میل - دو رویه سپه بود و پالا و پیل (اسدی توسی) یدک اسب کتل بالاد بالاده. توضیح جنیبه در عربی صوف پشم شتر شش ساله و ناقه ایست که بدراهم بکسی دهند تا بر آن غله آرد (منتهی الارب) و بمعنی مذکر و در بالا در عربی (جنیب) است. رک منتهی الارب
توبه و پشیمانی و بازگشت به سوی خدای تعالی، توبه و زاری
بدی، هنایش بد (هنایش تاثیر) بادساری (نخوت)
مونث سناب دراز شکم
پیرو، دنباله، دنبالۀ چیزی، پایان چیزی، جایی از وادی که مسیل به آن منتهی شود
حالت انسان پس از مقاربت یا انزال منی که غسل بر او واجب می شود، غسلی که برای از میان بردن این حالت انجام می شود، سو، جانب
گلبرگ
نجابت در فارسی آزادگی آزاد مردی پاک نژادی نژادگی ریشه دار
انابت، رجوع از غفلت به ذکر. گفته اند که توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی، فرار از خلق به سوی حق، بازگشتن به سوی خدا، توبه کردن، دست برداشتن از گناه، توبه
جسد مرده، نعش، کنایه از خسته، تابوت یا تخته ای که مرده را با آن بردارند
Funeral
похороны
Beerdigung
похорон
pogrzeb