جدول جو
جدول جو

معنی ذنابه

ذنابه((ذُ بَ یا بِ))
پایان هر چیزی، دنبال چیزی، خلاصه
تصویری از ذنابه
تصویر ذنابه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ذنابه

ذنابه

ذنابه
پایان هر چیز، دنبایه چیزی، جای منتهای سیل وادی، خلاصه. پیرو دنباله رو خویشی، جویبار آبراهه
فرهنگ لغت هوشیار

ذنابه

ذنابه
پیرو، دنباله، دنبالۀ چیزی، پایان چیزی، جایی از وادی که مسیل به آن منتهی شود
ذنابه
فرهنگ فارسی عمید

ذنابه

ذنابه
آبراهه در پستی. راه گذر آب در نشیب. (مهذب الاسماء) ، نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود، میانۀ راه یا عام است، خویشی. قرابت، زهدان
لغت نامه دهخدا

ذنابه

ذنابه
سپس رو، نوک کفش، آبراهه در پستی، نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود، پایان جوی، پایان هر چیزی، دنبالۀ چیزی، ذنابهالوادی، جای منتهای سیل وادی، ذُنابهالدهر، اواخر زمان آن. ج، ذِناب، ذُنابیب، در جهانگشای جوینی اگر تصحیفی در کلمه نباشد ذنابه بمعنی حاصل و مترادف خلاصه آمده است: و هرچه در این جزء مسطور گشت خلاصۀ و ذنابۀ آن این دو سه کلمه است: (آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند). یعنی مغول لعنهم اﷲ
لغت نامه دهخدا

ذنابه

ذنابه
جایگاهی است در بطایح میان واسط و بصره، موضعی است به یمن
لغت نامه دهخدا

ذوابه

ذوابه
پیشانی، رستنگاه موی، گیسو، دستگیره شمشیر، گیس از چهره های سپهری، بالا -7 بالا نشینی
فرهنگ لغت هوشیار