جدول جو
جدول جو

معنی جمیت - جستجوی لغت در جدول جو

جمیت
گروه، جمعیت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حمیت
تصویر حمیت
غیرت، حمیت، ناموس پرستی، رشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
مقدار چیزی که سنجیده یا شمرده شود، اندازه، مقدار، چندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جمست
تصویر جمست
نوعی کوارتز پست به رنگ ارغوانی، زرد، سرخ، آبی آسمانی، سفید و به ویژه بنفش، لعل کبود، امتیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
مردم یا موجودات زنده ای که در یک جا گرد آمده باشند، گروهی از مردم، انبوهی از مردم، کنایه از آسودگی خاطر، فراهم آمدن و مجتمع شدن، متحد گشتن، معاشرت، همنشینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جمیل
تصویر جمیل
زیبا، خوشگل، کنایه از شایسته، خوب، نیکو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
پرهیز دادن بیمار از آنچه برایش ضرر دارد، ویژگی آنچه حفظ و نگه داری شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
اسبی که رنگش بین سیاهی و سرخی است، اسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممیت
تصویر ممیت
آنکه یا آنچه سبب مردن شود، میراننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جدیت
تصویر جدیت
سعی، کوشش، پشت کار، کنایه از پافشاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جمیع
تصویر جمیع
همه، همگی، همه، همگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمیت
تصویر خمیت
فربه، جسیم، کلان، سمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمیت
تصویر عمیت
نگاهبان و پاسبان زیرک، محافظ دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صمیت
تصویر صمیت
بسیار خاموش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممیت
تصویر ممیت
فرزند مرده میرا ننده خدای بزرگ میراننده، خدای تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
مروت، غیرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمیت
تصویر لمیت
چرایی کیفیت: حد درست آن بود که دلیلی کند بر ماهیت چیز و لمیت او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمست
تصویر جمست
پارسی تازی گشته گمست از گوهرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
انجمن شدن، گروه، گرد هم آمدن، همگروهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیر
تصویر جمیر
گرد گاه، موی بافته، شب تار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیع
تصویر جمیع
گرد آمده و یکجا شده، لشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیل
تصویر جمیل
خوب، زیبا، نیکو، نیکو سیرت، پیه گداخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمیم
تصویر جمیم
گیاه بسیار و انبوه که زمین را بپوشاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدیت
تصویر جدیت
جای خشک و بی نبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جثیت
تصویر جثیت
نهال خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمیت
تصویر زمیت
گرانسنگ جا افتاده مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
چندی، مقابل کیفیت، اندازه، مقدار، چیزی که سنجیده یا شمرده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدیت
تصویر جدیت
((جِ دّ یَّ))
کوشش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جمیل
تصویر جمیل
((جَ))
زیبا، نیکو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جمیع
تصویر جمیع
((جَ))
همگی، همگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
((جَ یَّ))
گرد هم آمدن، مجتمع شدن، گروه مردم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
شمار، آمار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
چندی
فرهنگ واژه فارسی سره
گروهی، دسته جمعی
فرهنگ گویش مازندرانی
حجیم بودن، حجم
دیکشنری اردو به فارسی