جدول جو
جدول جو

معنی جمعیت

جمعیت((جَ یَّ))
گرد هم آمدن، مجتمع شدن، گروه مردم
تصویری از جمعیت
تصویر جمعیت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جمعیت

جمعیت

جمعیت
مردم یا موجودات زنده ای که در یک جا گرد آمده باشند، گروهی از مردم، انبوهی از مردم، کنایه از آسودگی خاطر، فراهم آمدن و مجتمع شدن، متحد گشتن، معاشرت، همنشینی
جمعیت
فرهنگ فارسی عمید