جدول جو
جدول جو

معنی جسد - جستجوی لغت در جدول جو

جسد
پیکر، مردار
تصویری از جسد
تصویر جسد
فرهنگ واژه فارسی سره
جسد
تن و بدن
تصویری از جسد
تصویر جسد
فرهنگ لغت هوشیار
جسد
جسم انسان یا حیوان مرده، تن، بدن
تصویری از جسد
تصویر جسد
فرهنگ فارسی عمید
جسد
((جَ سَ))
کالبد، بدن، در فارسی، جسم انسان مرده، جمع اجساد
تصویری از جسد
تصویر جسد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جسدی
تصویر جسدی
مربوط به جسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجسد
تصویر تجسد
تناور شدن، جسمانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجسد
تصویر تجسد
((تَ جَ سُّ))
جسمیت یافتن، به صورت جسم درآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجسد
تصویر تجسد
به صورت جسد درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجسد
تصویر تجسد
Materialization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
материализация
دیکشنری فارسی به روسی
матеріалізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
การปรากฏในรูปแบบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
भौतिकीकरण
دیکشنری فارسی به هندی
বাস্তবায়ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جسد بی جان
تصویر جسد بی جان
مرده مردک رست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسد
تصویر حسد
رشک، رشک ورزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلد
تصویر جلد
پوشینه، پوست، پوشش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جسم
تصویر جسم
تن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اسد
تصویر اسد
شیر درنده، شیر بیشه
فرهنگ لغت هوشیار