معنی تجسد
تجسد
((تَ جَ سُّ))
جسمیت یافتن، به صورت جسم درآمدن
تصویر تجسد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تجسد
تجسد
تجسد
تناور شدن، جسمانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تجسد
تجسد
به صورت جسد درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تجسد
تجسد
Materialization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تجسد
تجسد
материализация
دیکشنری فارسی به روسی
تجسد
تجسد
Materialisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تجسد
تجسد
матеріалізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تجسد
تجسد
materializacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تجسد
تجسد
物质化
دیکشنری فارسی به چینی
تجسد
تجسد
materialização
دیکشنری فارسی به پرتغالی