- جسامت
- تناوری تنومندی، تنومند شدن تناور گردیدن، تنومندی، تناوری
معنی جسامت - جستجوی لغت در جدول جو
- جسامت
- تنومندی، تناوری، کلفتی
- جسامت ((جَ مَ))
- تنومند شدن، تناور گردیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تناوری تنومندی
گستاخی و تجاوز از حد خود، تهور و دلیری
ترشرویی
دلیری، بی باکی، بی پروایی، گستاخی
چوب پهن و کلفتی که در زیر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج. مقابل شونده روبرو شونده
Audacity, Boldness, Presumptuousness
дерзость , смелость
Dreistigkeit, Kühnheit
зухвалість , сміливість
zuchwałość, odwaga
厚颜无耻 , 大胆
audácia, ousadia
audacia
audacia, valentía
audace
lef, moed
ความกล้าบ้าบิ่น , ความกล้าหาญ
keberanian
جرأةٌ
धृष्टता , साहस
חוצפה , אומץ
厚かましさ , 大胆さ
뻔뻔함 , 대담함
küstahlık, cesaret
ujasiri
ধৃষ্টতা , সাহস
جرات , جرات
بستوه آمدن، بیزار شدن
جوهریست فرومایه و کم قیمت و رنگش کبود مایل بسرخ زرد سرخ و سفید باشد عطارد
تناور و بزرگ