صدایی که از برخورد آب به آتش یا هر چیز داغ شنیده می شود، صدای تف دادن چیزی در روغن، جزجز جز جگر زدن: کنایه از به درد بی درمان مبتلا شدن جز زدن: کنایه از سوختن و جزجز کردن چیزی در روی آتش، از سوز دل ناله و زاری کردن
صدایی که از برخورد آب به آتش یا هر چیز داغ شنیده می شود، صدای تف دادن چیزی در روغن، جزجز جز جگر زدن: کنایه از به درد بی درمان مبتلا شدن جز زدن: کنایه از سوختن و جزجز کردن چیزی در روی آتش، از سوز دل ناله و زاری کردن
بخش و پاره ای از چیزی، بخش پاره ریزه، برخ در دانش همار (جز در پارسی جز را کاهیده جدا ازو یوت پهلوی است) بخشی از چیزی پاره ای از شی مقابل کل، جمع اجزاء (اجزا)، غیر، سوا، دون، باستثنای، مگر
بخش و پاره ای از چیزی، بخش پاره ریزه، برخ در دانش همار (جز در پارسی جز را کاهیده جدا ازو یوت پهلوی است) بخشی از چیزی پاره ای از شی مقابل کل، جمع اجزاء (اجزا)، غیر، سوا، دون، باستثنای، مگر
گردو، صدای سوختن و سرخ شدن هیزم، مو، پریا هر چیز دیگر سوختن، خشم.، نوعی تیغ و خار جنگلی، نوعی گیاه همیشه سبز و خاردار که در سنگلاخ ها روید، فندق.، صدای سرخ شدن چربی، تف، گرمایی که در اثر سوختگی ایجاد شود
گردو، صدای سوختن و سرخ شدن هیزم، مو، پریا هر چیز دیگر سوختن، خشم.، نوعی تیغ و خار جنگلی، نوعی گیاه همیشه سبز و خاردار که در سنگلاخ ها روید، فندق.، صدای سرخ شدن چربی، تف، گرمایی که در اثر سوختگی ایجاد شود
خدا او را پاداش دهادا، یا جزه الله خیر الجزاء. خدا اورا پاداش دهاد بهترین پاداش: (و حقوق او را با خلاص دوستی برعایت رسانیده شد و ذکر حق گزاری حریت او بدان مخلد گردانیده آمد جزه الله خیراالجزاء)
خدا او را پاداش دهادا، یا جزه الله خیر الجزاء. خدا اورا پاداش دهاد بهترین پاداش: (و حقوق او را با خلاص دوستی برعایت رسانیده شد و ذکر حق گزاری حریت او بدان مخلد گردانیده آمد جزه الله خیراالجزاء)