معنی جز جز گردو، صدای سوختن و سرخ شدن هیزم، مو، پریا هر چیز دیگر سوختن، خشم.، نوعی تیغ و خار جنگلی، نوعی گیاه همیشه سبز و خاردار که در سنگلاخ ها روید، فندق.، صدای سرخ شدن چربی، تف، گرمایی که در اثر سوختگی ایجاد شود فرهنگ گویش مازندرانی