جدول جو
جدول جو

معنی جرنگی - جستجوی لغت در جدول جو

جرنگی
پول نقد، پول جرنگی، صدای شکستن شیشه و بلور
تصویری از جرنگی
تصویر جرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
جرنگی
((جِ رِ))
جیرنگی، نقد، پول نقد
تصویری از جرنگی
تصویر جرنگی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درنگی
تصویر درنگی
کاهل، تنبل، اهمال کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جفنگی
تصویر جفنگی
بیهودگی و بطلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرنگی
تصویر فرنگی
از مردم فرنگ، اروپایی، تهیه شده یا نشئت گرفته از اروپا مثلاً نخودفرنگی، گوجه فرنگی، رایج در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جرینگی
تصویر جرینگی
نقد، پولی که نقداً به کسی داده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درنگی
تصویر درنگی
با استقامت، مقاوم، برای مثال گو پیلتن گفت جنگی منم / به آوردگه بر درنگی منم (فردوسی - ۲/۸۴) ، طولانی، چیره، مسلط، کنایه از سست، درنگ کننده، کاهل، برای مثال درنگی نبودم به راه اندکی / سه منزل همی کرد رخشم یکی (فردوسی - ۳/۱۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرنگی
تصویر فرنگی
اروپایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درنگی
تصویر درنگی
آهستگی، تأخیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درنگی
تصویر درنگی
کندرو، سست، پابر جا، استوار، به درازا کشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرنگی
تصویر فرنگی
منسوب به فرنگ، اروپایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
Shrewdness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
проницательность
دیکشنری فارسی به روسی
проникливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความเฉียบแหลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
বুদ্ধিমত্তা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جرنگ
تصویر جرنگ
صدای زنگ و طاس و امثال آن، آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
منسوب به جنگ لوازم جنگی، رزم آور جنگنده حربی
فرهنگ لغت هوشیار