- جرشف
- هجو
معنی جرشف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هجو، ذم، شعری که در هجو کسی بگویند، برای مثال چون بترسی ز بلا و آ گفت / شعر باید که نگویی جرشفت (عنصری - لغت نامه - جرشفت)
سیلی که همه چیز را ببرد
کنگر، گلک پولک، ناتوان، بید گیا سرم، سنگ دریا کنار کنگر، فلس ماهی، ملخ که هنوز بال در نیاورده باشد
مکش مکیدن ژفیدن
شمد (ملحفه) بسترآهنگ
کرفس، گیاهی علفی و دوساله، با ساقه های بلند و برگ های بریده که مصرف خوراکی دارد
سیل شدیدی که همه چیز را با خود می برد
کنگر فرنگی، گیاهی با بوتۀ کوتاه و برگ های سفید خاردار، ساقه و برگ های تلخ و گل ها و شکوفه های خوراکی که در تحریک اشتها و تصفیۀ خون و تقویت سلول های مغز و قلب و کاهش مقدار کلسترول و اوره مؤثر است، آرتیشو
پنبه
مکیدن
مال فراوان اعم از چهار پایان و زر و سیم کنج دهن
مکیدن، مکیدن آب یا مایع دیگر
کنارۀ رودخانه که به وسیلۀ آب کنده شده باشد، آبکند