- جحاش
- کره خر
معنی جحاش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کرانه، بخش، بر کنار
زفت ژکور
زهر کشنده
زحمت دادن کسی را
چشمخانه، کناره چوز
کوشش
شوخی، فریبندگی، مستی، آرایش کننده
بسیار بدخو و ناسزاگو، بددهن، فحش دهنده
زشتگوی، مرد فحش گوی، آنکه دشنام بسیار گوید، بد زبان، دهن دریده
کالا خانه
سیل عظیم
فریبنده، شوخ، برای مثال ز شیرین کاری آن نقش جماش / فروبسته دهان و دست نقاش (نظامی۲ - ۱۳۹) ، مست، برای مثال فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز / نظر به دردکشان از سر حقارت کرد (حافظ - ۲۷۰)
غله پاک کرده، انبار غله پاک کرده
خدشه، خراش
غله پاک کرده، جاچ