جماش جماش فریبنده، شوخ، برای مِثال ز شیرین کاری آن نقش جماش / فروبسته دهان و دست نقاش (نظامی۲ - ۱۳۹)، مست، برای مِثال فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز / نظر به دُردکشان از سر حقارت کرد (حافظ - ۲۷۰) فرهنگ فارسی عمید