- جاوید (پسرانه)
- پایدار، همیشگی، همیشگی، ابدی
معنی جاوید - جستجوی لغت در جدول جو
- جاوید
- ابد، ابدی
- جاوید
- پاینده، همیشه، دایم
- جاوید
- ابدی، دایم
- جاوید
- جاویدان،
برای مثال نماند بر این خاک جاوید کس / تو را توشۀ راستی باد و بس (فردوسی - ۷/۲۶) ، دولت جاوید یافت هرکه نکونام زیست / کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را(سعدی - ۵۵) ، وصل تو بادا همه نزدیک ما / هجر تو جاوید ز ما دور باد(انوری - ۷۹۴) تا ز تو بازمانده ام جاوید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابدالاباد
جمع جواد، اسپان نیکو
قسمی خار سفید رنگ ثغام
خار، نوعی خار سفید، سپیدخار، درمنۀ سپید
حسن لبه
پیوسته، همیشه، باقی
پاینده، پایدار، همیشگی، تا همیشه، از مدت ها پیش، جاوید
جاودان
Everlasting, Immortal
вечный , бессмертный
ewig, unsterblich
вічний , безсмертний
wieczny, nieśmiertelny
永恒的 , 不朽的
eterno, imortal
eterno, immortale
eterno, inmortal
éternel, immortel
eeuwig, onsterfelijk
นิรันดร์ , มหัศจรรย์
خالدٌ
शाश्वत , अमर
נִצְחִי , נִצְחִי
永遠の , 不死の
영원한 , 불사의
sonsuz, ölümsüz