جدول جو
جدول جو

معنی جاور - جستجوی لغت در جدول جو

جاور
زورگو، از دو واژه ی جا به معنی جان و ور به معنی گیرنده استگیرنده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جاورد
تصویر جاورد
خار، نوعی خار سفید، سپیدخار، درمنۀ سپید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاورس
تصویر جاورس
گاورس، دانه ای تلخ مزه از نوع ارزن به رنگ خاکستری که برگ و خوشۀ آن شبیه برگ و خوشۀ جو است و بیشتر در میان کشتزار گندم می روید، گال، بسل، شوشو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
همسایه، کسی که در محلی نزدیک مسکن کس دیگر اقامت اختیار کند و در آنجا به سر ببرد، آنکه یا آنچه در کنار چیز دیگر قرار دارد
کسی که برای به دست آوردن ثواب در یک مکان مقدس اقامت دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاورد
تصویر جاورد
قسمی خار سفید رنگ ثغام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاور
تصویر تجاور
همسایگی، همسایه بودن با یکدیگر همسایگی کردن، همسایگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
همسایگی کننده، همجوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجاور
تصویر هجاور
گروه مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاورس
تصویر جاورس
پارسی تازی گشته گاورس از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاور
تصویر تجاور
((تَ وَ))
همسایه و مجاور بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاورس
تصویر جاورس
((وَ))
دانه تلخ مزه گیاهی از نوع ارزن که در کشتزار گندم روید، گاورس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاورد
تصویر جاورد
((وَ))
قسمی خار سفید رنگ، ثغام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
((مُ وِ))
همسایه، همجوار، در کنار دیگری، کسی که به قصد ثواب در کنار یک بنای مقدس اقامت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هجاور
تصویر هجاور
((هَ وَ))
گروه مردم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
Adjacent, Proximate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adjacent, prochain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گاورس: گرس ارزن زرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
jirani, karibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
সন্নিহিত , নিকটবর্তী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
隣接する , 隣接した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
相邻的 , 近的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
סמוך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
인접한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
bitişik, yakın
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
berdekatan, terdekat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
angrenzend, benachbart
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
सन्निकट , पास
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adiacente, prossimo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adyacente, próximo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
aangrenzend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
суміжний , сусідній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
прилегающий , соседний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
sąsiedni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
adjacente, próximo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجاور
تصویر مجاور
ติดกัน , ใกล้เคียง
دیکشنری فارسی به تایلندی