- جانگداز
- ناتوان و عاجز کننده و سست و ضعیف کننده
معنی جانگداز - جستجوی لغت در جدول جو
- جانگداز ((گُ))
- گدازنده جان، بسیار دردناک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل جان گداز روح گداز
آنچه روح و روان را ملول و افسرده کند، دردناک، ناتوان کننده، برای مثال کند خواجه بر بستر جان گداز / یکی دست کوتاه و دیگر دراز (سعدی۱ - ۶۵)
حمایت کننده، طرفدار
کسی که جان خود را فدا کندکسی که جان خویش را در معرض خطر اندازد
زنده، موجود زنده، قادر، توانا
کسی که جان خود را فدا کند
Biased, Prejudiced
предвзятый
voreingenommen
упереджений , упереджений
stronniczy, uprzedzony
有偏见的 , 偏见的
tendencioso, preconceituoso
di parte, pregiudizievole
sesgado, prejuiciado
biaisé, partial
bevooroordeeld
มีอคติ , มีอคติ
berpihak, bias
منحازٌ , جانبيٌّ
पक्षपाती
משוחד , משוחד
편견이 있는 , 편견이 있는
önyargılı
upendeleo, na upendeleo
পক্ষপাতদুষ্ট , পক্ষপাতদুষ্ট
جانبدار , متعصب
سجاده
حیوان
خدا، آخشیجان
انسان و حیوان زنده
کسی که با جان خود بازی می کند