جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جان باز

جان باز

جان باز
کسی که جان خود را فدا کندکسی که جان خویش را در معرض خطر اندازد
جان باز
فرهنگ لغت هوشیار

جان بازی

جان بازی
عمل جان باز فدا کردن جان خود فداکاری، دلیری مردانگی
جان بازی
فرهنگ لغت هوشیار

جان بوز

جان بوز
جان پناه، پناهگاه، غار یا حفره ای در کوه و بیابان که از سرما به آن پناه ببرند
جان بوز
فرهنگ فارسی عمید

جانباز

جانباز
در دورۀ جمهوری اسلامی، کسی که در جنگ میان ایران و عراق، معلول شده است، کسی که جان خود را به خطر اندازد، ازجان گذشته، دلیر، بی باک، بندباز
جانباز
فرهنگ فارسی عمید