جدول جو
جدول جو

معنی جالیه - جستجوی لغت در جدول جو

جالیه
مونث جالی، غریبانی که از وطن خود هجرت کرده اند، اهل ذمه، جزیه ای که از اهل ذمه گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
جالیه
((یِ یا یَ))
مؤنث جالی. غریبانی که از وطن خود هجرت کرده اند
تصویری از جالیه
تصویر جالیه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از والیه
تصویر والیه
(دخترانه)
مؤنث والی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالیه
تصویر بالیه
کهنه دیرینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالیه
تصویر عالیه
(دخترانه)
عالی مقام، مؤنث عالی، عنوانی احترام آمیز برای زنان، نام دختر هارون الرشید، به روایتی نام دختر امام هادی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جاثیه
تصویر جاثیه
دو زانو بر زانو نشسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جابیه
تصویر جابیه
تالابه استخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالیز
تصویر جالیز
کشتزار خربزه و هندوانه و خیار را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالفه
تصویر جالفه
خشکسال، شکسته سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالعه
تصویر جالعه
زن بی شرم، زن فحاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاعیه
تصویر جاعیه
زن گول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاریه
تصویر جاریه
دختر کوچک، کنیزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاهلیه
تصویر جاهلیه
کانایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانیه
تصویر جانیه
مونث جانی زن جنایتکار زن تبهکار، جمع جانیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالیه
تصویر حالیه
کنونی، فعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالیه
تصویر خالیه
زن بی کار و بی عمل
فرهنگ لغت هوشیار
مادینه تالی پیرونده درنگ کردن، کوتاهی کردن، خود گرفتن مونث تالی، جمع توالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالیه
تصویر عالیه
مؤنث واژۀ عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب مثلاً پرداخت عالی فیلم، دارای درجه یا مرحلۀ بالاتر مثلاً تحصیلات عالی، دست پخت عالی، بزرگ، مهم، به طور بسیار خوب مثلاً عالی ساز می زند، رفیع، بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
مربوط به مال، دارایی، امور مالی، کالا، مالیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاریه
تصویر جاریه
جاری، جمع جواری، کنیز کوچک، کنیزک، جمع جواری، کشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جالیز
تصویر جالیز
کشتزاری که در آن خربزه، هندوانه، خیار و مانند آن می کارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالیه
تصویر تالیه
تالی، آنکه بعد بیاید، ازپی آینده، تابع، پیرو، تلاوت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاثیه
تصویر جاثیه
چهل و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳۷ آیه، شریعت، دهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غالیه
تصویر غالیه
مؤنث واژۀ غالی، گران قیمت، گران بها
ماده ای بسیار خوشبو، مرکب از مشک، عنبر، بان و حصی لبان (حسن لبه) که زنان برای معطر کردن زلف به کار می بردند و برای تقویت دماغ، قلب، تسکین صداع و لقوه نیز مفید بوده
کنایه از گیسوی سیاه و خوش بو، غلات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالیه
تصویر عالیه
بلند
فرهنگ لغت هوشیار
بوی خوشی است مرکب از مشک و عنبر و جزآن، سیاهرنگ که موی را به وی خصاب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
مونث قالی کارد، سرگین گردان خجک دار گونه ای حشره شبیه جعل و یا کوز که در سوراخ مارها می زید. توضیح با مراجعه با ماخذ مربوط این حشره شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
پول و وجه نقد، دولت و ثروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالیه
تصویر بالیه
((یِ))
کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تالیه
تصویر تالیه
((یِ))
مؤنث تالی، جمع توالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاریه
تصویر جاریه
((یَ یا یِ))
مؤنث جاری، کنیز، کشتی، آفتاب، آب روان، سنن، عادات و رسوم رایج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جانیه
تصویر جانیه
((یِ))
مؤنث جانی، زن جنایت کار، زن تبهکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جالیز
تصویر جالیز
کشتزار خربزه، هندوانه و خیار و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خالیه
تصویر خالیه
((لِ یَ))
گذشته، قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غالیه
تصویر غالیه
((یِ))
مؤنث غالی، گران، بوی خوشی مرکب از مشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند
فرهنگ فارسی معین