- جالس
نشیننده، نشسته
معنی جالس - جستجوی لغت در جدول جو
- جالس
تشیننده، نشاننده نشیننده نشسته، جالسین جلاس
- جالس((لِ))
نشیننده، نشسته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همنشین، آنکه با دیگری در یک جا بنشیند، هم زانو، همدم، رفیق، هم صحبت، هم نشست
نوعی پارچۀ ابریشمی لطیف و سرخ رنگ، برای مثال گه در قدم باغ کشد فضل تو دیبا / گه بر سر کهسار نهد حکم تو لالس (بدر جاجرمی- مجمع الفرس - لالس)
کسی یا چیزی که موجب جلب علاقه یا توجه می شود، جلب کننده، کنایه از تعجب آور، خواستار، خواهان
نوعی رقص دونفرۀ آلمانی که همراه موسیقی سه ضربی اجرا می شود، در موسیقی موسیقی سه ضربی ویژۀ این رقص
(مُ لِ)
لغت نامه دهخدا
همنشین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : با وزراء وکتاب ایشان مجالس و معاشر. (ترجمه تاریخ یمینی)
(اِ تِ)
لغت نامه دهخدا
همنشین شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بهم (با هم) نشستن. (زوزنی). با هم محاکمه کردن. محاوره کردن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از المنجد)
(مَ لِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مجلس و مجلسه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مجلس. (غیاث) (آنندراج). انجمنها و مجلسها. (ناظم الاطباء) : یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح اﷲ لکم. (قرآن 11/58). و رجوع به مجلس شود
نوعی بافته ابریشمی خوش قماش نازک و لطیف وسرخ رنگ لاه: گه در قدم باغ کشد فضل تو دیبا گه بر سر کهسار نهد حکم تو لالس. (بدر جاجرمی لغ)
فرانسوی چرخوشت نوعی رقص سه ضربی که شامل دو نوع است: والس آهسته والس تند یا والس وینی
قطعاتی از چوب و تخته که بمشک های پر باد بندند و در آب اندازند وروی آن نشسته از آب عبور کند
جمع مجلس، نشیم ها نشست ها نشستنگاه ها همنشین جمع مجلس: مجالس عزاداری. همنشین جمع مجالسین
روشن، واضح، جلا دهنده، پاک کننده
ادویه جالی: دواهایی که عفونت های جلدی را با آن پاک کنند، ضد عفونی های جلدی
ادویه جالی: دواهایی که عفونت های جلدی را با آن پاک کنند، ضد عفونی های جلدی
((لِ یا لَ))
فرهنگ فارسی معین
قطعاتی از چوب و تخته که به مشک های پر باد بندند و در آب اندازند و روی آن نشسته از آب عبور کند
