جدول جو
جدول جو

معنی تجالس

تجالس
(اِ تِ)
همنشین شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بهم (با هم) نشستن. (زوزنی). با هم محاکمه کردن. محاوره کردن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا