معنی جاله - فرهنگ فارسی معین
معنی جاله
- جاله((لِ یا لَ))
- قطعاتی از چوب و تخته که به مشک های پر باد بندند و در آب اندازند و روی آن نشسته از آب عبور کند
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جاله
جاله
- جاله
- قطعاتی از چوب و تخته که بمشک های پر باد بندند و در آب اندازند وروی آن نشسته از آب عبور کند
فرهنگ لغت هوشیار
جاله
- جاله
- خیک های بادکرده ای که چند تکه چوب و تخته به آن ببندند و برای عبور از آب بر آن بنشینند
فرهنگ فارسی عمید