- جاری
- روان
معنی جاری - جستجوی لغت در جدول جو
- جاری
- روان، گذران
- جاری
- روان، رونده، در جریان مثلاً آب جاری
کنایه از رایج
کنونی، فعلی مثلاً ماه جاری
نسبت میان زنان دو یا چند برادر با یکدیگر، زن برادر شوهر
- جاری
- روان، زمانی که در آن هستیم
- جاری
- دو زن که همسر دو برادر باشند
- جاری
- Current
- جاری
- текущий
- جاری
- aktuell
- جاری
- поточний
- جاری
- bieżący
- جاری
- atual
- جاری
- attuale
- جاری
- actual
- جاری
- actuel
- جاری
- huidig
- جاری
- ปัจจุบัน
- جاری
- saat ini
- جاری
- حاليٌّ
- جاری
- वर्तमान
- جاری
- נוכחי
- جاری
- wa sasa
- جاری
- বর্তমান
- جاری
- موجودہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دختر کوچک، کنیزک
جاری، جمع جواری، کنیز کوچک، کنیزک، جمع جواری، کشتی
سوداگرانه، بازرگانی، سودایی
منسوب به اجاره اجاره یی
سنگتراشی سنگ کاری عمل و شغل حجار سنگتراشی، دکان حجار
اجاره ای، اجاره شده
Commercial, Commercial