جاری جاری روان، رونده، در جریان مثلاً آب جاریکنایه از رایجکنونی، فعلی مثلاً ماه جارینسبت میان زنان دو یا چند برادر با یکدیگر، زنِ برادر شوهر فرهنگ فارسی عمید