- جاجرم
- پارسی تازی گشته جاگرم جایی در خراسان
معنی جاجرم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به جاجرم
خواه ناخواه
پارچه کلفت شبیه پلاس
پارچۀ کلفت شبیه پلاس، نوعی فرش بدون پرز با ضخامتی نازک تر از پلاس که از نخ های رنگین پنبه ای یا پشمی بافته می شود
عاقبت
آنچه یا آنکه وجود آن ضروری یا چاره ناپذیر است، موقعیتی که خروج از آن میسر نیست یا تنها یک راه در پیش رو وجود دارد، لاعلاج، لامحاله، خوٰاهی نخوٰاهی، کام ناکام، ناگزیر، ناگزر، چار و ناچار، به ناچار، لابدّ، ناکام و کام، ناگزران، خوٰاه ناخوٰاه، ناگزرد، خوٰاه و ناخوٰاه، ناچار، به ضرورت
آنچه یا آنکه وجود آن ضروری یا چاره ناپذیر است، موقعیتی که خروج از آن میسر نیست یا تنها یک راه در پیش رو وجود دارد، لاعلاج، لامحاله، خوٰاهی نخوٰاهی، کام ناکام، ناگزیر، ناگزر، چار و ناچار، به ناچار، لابدّ، ناکام و کام، ناگزران، خوٰاه ناخوٰاه، ناگزرد، خوٰاه و ناخوٰاه، ناچار، به ضرورت
ناگریز بالضروره ناچار لابد: لاجرم همه را بجانب او سکون واغستقامت حاصل آمده بود. لاجواب بی پاسخ بلاجواب. ناگزیر، بدون شبهه، ناچار و ضرور ناچار، لامحاله
نوعی فرش که از نخ های رنگین پنبه ای یا پشمی بافته می شود، جاجم
فرشی که آنرااز نمد الوان دوزند، اراک وبروجرد) بافته ای ازپشم تابیده الوان که بسیار زبر و خشن است و بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن بکاررود
فراهم آورنده