جدول جو
جدول جو

معنی جائع - جستجوی لغت در جدول جو

جائع
گرسنه
تصویری از جائع
تصویر جائع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فجائع
تصویر فجائع
فجایع در فارسی، جمع فجیعه، درد ها اناکی ها جمع فجیعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامع
تصویر جامع
فراگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بائع
تصویر بائع
فروشنده فروختار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذائع
تصویر ذائع
آشکار فاش. آشکارا
فرهنگ لغت هوشیار
شگفتی زای، رویا، رسا بالنده نمو کننده، رسا: نظم رایع، شگفتی آور، زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائع
تصویر سائع
میرنده، بیکار بیکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادع
تصویر جادع
برنده بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامع
تصویر جامع
گرد آرنده، فراهم آورنده و یکی از نامهای خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالع
تصویر جالع
زن برهنه روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جازع
تصویر جازع
زاری کننده، ناله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائی
تصویر جائی
پوشنده، پنهان کننده، مبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائل
تصویر جائل
جولان زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائظ
تصویر جائظ
متکبره، خرامنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائس
تصویر جائس
گشت زننده و جستجو کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائز
تصویر جائز
روان مباح، روا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائر
تصویر جائر
ظالم، ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جائب
تصویر جائب
گریباندوز، جهانگرد، شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جایع
تصویر جایع
گرسنه گرسنه، جمع جایمین (جائمین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمائع
تصویر جمائع
جمع جمعیه، پرگال ها جمع جمیعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شائع
تصویر شائع
رواک زندک آشکارا بون هنباز (سهم مشترک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامع
تصویر جامع
مفرد واژۀ جوامع، هر چیز تمام و کامل، مشتمل بر. حاوی، جمع کننده، گردآورنده، فراهم آورنده، مسجد بزرگ هر شهر که در آن نماز جمعه می خوانند، مسجد آدینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جائر
تصویر جائر
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
تپاه تباه تبست اگر نه عدل شهستی و نیک رایی او یقین شدستی کار جهان تباه و تبست (سوزنی) لشت بلغده یاب از کار رفته تباه تلف، بی فایده بیهوده بیثمر، فرو گذاشته بی تیمار که کسی در فکر وی نباشد، مهمل بیکار، گم، گندیده (تخم مرغ و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طائع
تصویر طائع
فرمانبردار، خواهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لائع
تصویر لائع
ترسو، بی تاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامع
تصویر جامع
((مِ))
جمع کننده، گرد آورنده، تمام، کامل، مسجدی که در آن نماز جمعه گزارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جایع
تصویر جایع
((یِ))
گرسنه، جمع جایعین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جامع
تصویر جامع
Comprehensive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
всесторонний
دیکشنری فارسی به روسی