جدول جو
جدول جو

معنی ثهات - جستجوی لغت در جدول جو

ثهات
(تَ سَوْ وُ)
ثهت. خواندن و بانگ کردن
لغت نامه دهخدا
ثهات
خواندن، بانگیدن بانگ کردن
تصویری از ثهات
تصویر ثهات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جهات
تصویر جهات
سوی، جانب، طرف، ناحیه
جهات اربعه: در علم جغرافیا جهت های چهارگانه، شامل مشرق، مغرب، شمال و جنوب، جهات اصلی
جهات اصلی: در علم جغرافیا جهت های چهارگانه، شامل مشرق، مغرب، شمال و جنوب، جهات اربعه
جهات فرعی: در علم جغرافیا جهت های چهارگانه، بین جهات اصلی، شامل شمال شرقی، جنوب شرقی، شمال غربی و جنوب غربی
جهات شش گانه: زیر، بالا، راست، چپ، پیش و پس، جهات سته
جهات سته: زیر، بالا، راست، چپ، پیش و پس، جهات شش گانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثقات
تصویر ثقات
ثقه ها، اعتمادها، اعتقادها، جمع واژۀ ثقه،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهات
تصویر لهات
زبان کوچک، عضو گوشتی کوچکی به شکل زبان که در بیخ حلق آویزان است، کنج، ملاز، ملازه، کده
کام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
پایداری، دوام، پایدار بودن چیزی، برقرار بودن، بر یک حالت بودن، تغییر نکردن، مقاومت، استقامت
ثبات قدم: کنایه از پایداری، پابرجا بودن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهات
تصویر دهات
داهی ها، زیرک ها، هوشیارها، باهوش ها، داناها، تیزفهم ها، جمع واژۀ داهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
ثبت کننده، کارمندی که نامه ها را در دفتر ثبت می کند، اندیکاتورنویس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هثات
تصویر هثات
دروغگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهات
تصویر نهات
دم سرد ناله آه سرد کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهات
تصویر لهات
زبان کوچک که در بیخ حلق قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهات
تصویر جهات
سوها، اطراف، جوانب
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ثقه، استوانان جمع ثقه معتمدان اشخاص مورد اطمینان. یا علم ثنات و ضعفااز رواه حدیث. مهمترین شعبه علم رجال است و بدان معرفت صحت و سقم حدیث حاصل آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثاهت
تصویر ثاهت
نای، دلنیام (غلاف قلب)
فرهنگ لغت هوشیار
استقرار، قرار گرفتن، بر جای ماندن، پافشاری درد عاجز کننده از حرکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهات
تصویر دهات
ده و دهها و قریه ها و روستاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهات
تصویر بهات
دروغباف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهات
تصویر جهات
((جِ))
جمع جهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهات
تصویر دهات
((دُ))
جمع داهی، زیرکان، هوشمندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثقات
تصویر ثقات
((ثَ))
جمع ثقه، معتمدان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
((ثَ))
بر جای ماندن، پایدار بودن، دوام یافتن، پایدار بودن، پایداری، عزم راسخ عزمی، ثابت عزمی، قدم استقامت، پایداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
((ثَ بّ))
ثبت کننده، کارمندی که نامه ها را در دفتری مخصوص ثبت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
((ثُ))
دردی که آدمی را از حرکت بازدارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
آرامش، پایداری، پایستگی، استواری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
Invariability, Stability, Staunchness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
invariabilité, stabilité, fermeté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
неизменность , стабильность , стойкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
Unveränderlichkeit, Stabilität, Standhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
незмінність , стабільність , стійкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
niezmienność, stabilność, stałość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
不变性 , 稳定性 , 坚定
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
invariabilidade, estabilidade, firmeza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
invariabilità, stabilità, fermezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
invariabilidad, estabilidad, firmeza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ثبات
تصویر ثبات
onveranderlijkheid, stabiliteit, standvastigheid
دیکشنری فارسی به هلندی