- ثنا (دخترانه)
- ستایش، دعا، شکر، سپاس
معنی ثنا - جستجوی لغت در جدول جو
- ثنا
- پارسی تازی گشته سنایش آفرین تمجید تعریف تحسین، مدح مدیحه ستایش، شکر سپاس، درود تحیت، دعا، ذکرجمیل ذکرحسن، جمع اثنیه، مدح و ستایش
- ثنا
- مدح، ستایش، دعا، درود، سپاس
ثنا خواندن: مدح خواندن، مدح کردن، ستایش کردن
ثنا کردن: مدح کردن، ستایش کردن
ثنا گستردن: کنایه از مدح گفتن، ستایش کردن، مدح و ثنای کسی را در نزد دیگران گفتن
ثنا گفتن: مدح گفتن، ستایش کردن
- ثنا ((ثَ))
- آفرین، تحسین، مدح، ستایش، سپاس، شکر، دعا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ستودن، ثنا گفتن
در نحو عربی اسمی که بر دو کس یا چیز دلالت می کند مانند زوجین، دوباره
ثنا گفتن، ستودن
هنگام، زمان، حین
میانه ها، وسط ها
هنگام، زمان، حین
میانه ها، وسط ها
تار دوم عود یا بربط از آلات موسیقی شبیه تار با کاسه ای بزرگتر و دسته ای کوتاه تر
قسمی از قضیه حملیه باشد
دو واتی دندان ثنائی. دو دندان پیشین. کلمه دوحرفی
داندانهای تیز جلوی دهان
مدح شنو، دعا شنو
مداحی ستایشگری، دعاگویی
مداح ستایشگر، دعاگو، شاکرشکور
نیایش گوی سناگوی
مداح ستایشگر، دعاگوی
مدح گفتن ستایش کردن
مداحی ستایشگری
مدح گفتن ستایش کردن
مدح گستر مداح ستایشگر
ستایشگر
ستایش کردن مدح گفتن، حمدگفتن محمدت کردن
مدح گوی ستایشگر
عمل ثناخوان: مدح ستایش
مدح جوی ستایش طلب
مدح کدرن ستایش کردن
سنا خوان مداح ستایشگر
مداح
مدح گفتن، ستایش کردن
مدح کردن، ستایش کردن
ویژگی کلمۀ دوحرفی، دارای دو حرف
مدح خواندن، مدح کردن، ستایش کردن
کنایه از مدح گفتن، ستایش کردن، مدح و ثنای کسی را در نزد دیگران گفتن
مداحی، ستایشگری، دعاگویی