معنی ثناء ثناء (ثِ) رسن از پشم یا موی یا از غیر آن. ثنایه. قاتمه، هر تاهی از رسن. لا. تو، پای بند یا زانو بند شتر، دوم، ثناء دار، پیش در سرای و صحن خانه. فناء آن، جمع واژۀ ثنی، شتران نر در سال ششم درآمده لغت نامه دهخدا