ثمانی، هشت مرد، دراهمی که وزن ده عدد آن هشت مثقال بوده است. (مفاتیح العلوم) ، ثمانیه رجال، هشت مرد، آباء ثمانیه، هشت فلک یعنی افلاک سبعۀ سیاره و فلک البروج، جنات ثمانیه، هشت بهشت. هشت خلد چنانکه حافظ گوید: گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است اسیر عشق تو از هر دوعالم آزاد است. ، رذائل ثمانیه، دو طرف افراط و تفریط فضائل اربعه
ثمانی، هشت مرد، دراهمی که وزن ده عدد آن هشت مثقال بوده است. (مفاتیح العلوم) ، ثمانیه رجال، هشت مرد، آباء ثمانیه، هشت فلک یعنی افلاک سبعۀ سیاره و فلک البروج، جنات ثمانیه، هشت بهشت. هشت خلد چنانکه حافظ گوید: گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است اسیر عشق تو از هر دوعالم آزاد است. ، رذائل ثمانیه، دو طرف افراط و تفریط فضائل اربعه
هشت، درهمهاییی در قدیم که وزن ده عدد آن هشت فلک بوده است. یا آبا ثمانیه. هشت فلک (افلاک سبعه سیاره و فلک البروج)، یاجنات ثمانیه. هشت بهشت هشت خلد. یارذایل ثمانیه. دو طرف افراط و تفریط فضایل اربعه
هشت، درهمهاییی در قدیم که وزن ده عدد آن هشت فلک بوده است. یا آبا ثمانیه. هشت فلک (افلاک سبعه سیاره و فلک البروج)، یاجنات ثمانیه. هشت بهشت هشت خلد. یارذایل ثمانیه. دو طرف افراط و تفریط فضایل اربعه
گروهی از معتزله، پیروان ثمامه بن اشرس نمیری و معاصر هارون و مامون، خلفای عباسی، که معتقد بودند مشرکان و زندیقان مانند بهایم خاک می شوند، نه به بهشت می روند و نه به دوزخ
گروهی از معتزله، پیروان ثمامه بن اشرس نمیری و معاصر هارون و مامون، خلفای عباسی، که معتقد بودند مشرکان و زندیقان مانند بهایم خاک می شوند، نه به بهشت می روند و نه به دوزخ
شهری است نزدیک جزیره ابن عمر بالای موصل بدامنۀ کوه جودی. گویند پس از قرار گرفتن کشتی نوح بر جودی هشتاد مرد که با وی از کشتی فرود آمدند بدین جای اقامت گزیدند و قریه ای بنا کردند و از اینرو این محل را بنام ثمانین (هشتادان) خواندند. (مراصد الاطلاع). شهری است پربرکت و دارای جامع. (انساب سمعانی). از آن شهر است عمر بن ثابت ثمانینی نحوی. (روضات الجنات ص 322)
شهری است نزدیک جزیره ابن عمر بالای موصل بدامنۀ کوه جودی. گویند پس از قرار گرفتن کشتی نوح بر جودی هشتاد مرد که با وی از کشتی فرود آمدند بدین جای اقامت گزیدند و قریه ای بنا کردند و از اینرو این محل را بنام ثمانین (هشتادان) خواندند. (مراصد الاطلاع). شهری است پربرکت و دارای جامع. (انساب سمعانی). از آن شهر است عمر بن ثابت ثمانینی نحوی. (روضات الجنات ص 322)
گروهی از معتزله از اتباع ثمامه بن اشرس نمیری. و آنان گویند که افعال عباد را فاعلی نیست و افعال بخودی خودتولید شوند، و معرفت زائیده نظر است. و نظر واجب است پیش از شرع. و یهود و نصارا و مجوس و زنادقه در جهان دیگر خاک شوند و نه به بهشت شوند و نه به دوزخ روند و کودکان و چهارپایان نیز در همین حکم باشند. و استطاعت، سلامت آلات بدن است از آفتها و پیشتر از فعل تواند بود و هر یک از کافران که آفرینندۀ خود را نشناسد معذور باشد. و معارف بتمامها ضروری است و آدمی را جز اراده فعلی نیست. و ماسوای آن حادثی است بلامحدث. و جهان و ایجاد آن فعلی است که از خدای تعالی طبعاًصادر شده بالایجاب. از این رو قائل بقدم این جهان میباشند. کذا فی شرح المواقف. (کشاف اصطلاحات الفنون)
گروهی از معتزله از اتباع ثمامه بن اشرس نمیری. و آنان گویند که افعال عباد را فاعلی نیست و افعال بخودی خودتولید شوند، و معرفت زائیده نظر است. و نظر واجب است پیش از شرع. و یهود و نصارا و مجوس و زنادقه در جهان دیگر خاک شوند و نه به بهشت شوند و نه به دوزخ روند و کودکان و چهارپایان نیز در همین حکم باشند. و استطاعت، سلامت آلات بدن است از آفتها و پیشتر از فعل تواند بود و هر یک از کافران که آفرینندۀ خود را نشناسد معذور باشد. و معارف بتمامها ضروری است و آدمی را جز اراده فعلی نیست. و ماسوای آن حادثی است بلامحدث. و جهان و ایجاد آن فعلی است که از خدای تعالی طبعاًصادر شده بالایجاب. از این رو قائل بقدم این جهان میباشند. کذا فی شرح المواقف. (کشاف اصطلاحات الفنون)
توراه الثمانین، نامی است ترجمه یونانی از تورات را و این ترجمه را هفتاد و دو تن (ثعالبی در ثمارالقلوب هشتاد تن آورده است) یهود مصری بفرمان بطلمیوس محب الاخوه کرده اند. و آنرا توریهالسبعین نیز نامند و این همان ترجمه است که فردوسی بدان نام هفتادکرد داده: کنیزک بدادار سوگند خورد بزنار و شماس و هفتادکرد. فردوسی. و معتبرترین ترجمه های توراه همین ترجمه است
توراه الثمانین، نامی است ترجمه یونانی از تورات را و این ترجمه را هفتاد و دو تن (ثعالبی در ثمارالقلوب هشتاد تن آورده است) یهود مصری بفرمان بطلمیوس محب الاخوه کرده اند. و آنرا توریهالسبعین نیز نامند و این همان ترجمه است که فردوسی بدان نام هفتادکرد داده: کنیزک بدادار سوگند خورد بزنار و شماس و هفتادکرد. فردوسی. و معتبرترین ترجمه های توراه همین ترجمه است
هشتاد. ثمانون، احمق من صاحب ضأن ثمانین، مثل است و قصه آن است که اعرابی کسری را مژده ای برد و کسری گفت هر چه خواهی درخواه که تراست و او هشتاد میش خواهش کرد
هشتاد. ثمانون، احمق من صاحب ضأن ثمانین، مثل است و قصه آن است که اعرابی کسری را مژده ای برد و کسری گفت هر چه خواهی درخواه که تراست و او هشتاد میش خواهش کرد
بزبان هنگری: اگر، نام شهری است در ایالت هواش هنگری که در 130هزارگزی شمال شرقی بوداپست واقع شده و 20000 نفوس و یک دانشگاه و یک رصدخانه و یک کتابخانه و آبهای معدنی و شراب خوب دارد. این شهر در سال 960 هجری قمری از طرف عثمانیان محاصره و در سنۀ 977 هجری قمری فتح شده است. و پس از مصالحه نامۀ منعقدۀ 1015 هجری قمریگاهی از ممالک عثمانی معدود و گاهی بحکومت ((اردل)) ملحق میشد. مورخان، سلطان محمدخان ثالث را بمناسبت فتح همین سرزمین بلقب اگری فاتحی (= فاتح اگری) ملقب کرده اند. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به اقر شود جایی است در راه تهران به شمیران در جادۀ پهلوی. بتازگی در آنجا ساختمانها و باغ احداث شده است
بزبان هنگری: اِگر، نام شهری است در ایالت هواش هنگری که در 130هزارگزی شمال شرقی بوداپست واقع شده و 20000 نفوس و یک دانشگاه و یک رصدخانه و یک کتابخانه و آبهای معدنی و شراب خوب دارد. این شهر در سال 960 هجری قمری از طرف عثمانیان محاصره و در سنۀ 977 هجری قمری فتح شده است. و پس از مصالحه نامۀ منعقدۀ 1015 هجری قمریگاهی از ممالک عثمانی معدود و گاهی بحکومت ((اردل)) ملحق میشد. مورخان، سلطان محمدخان ثالث را بمناسبت فتح همین سرزمین بلقب اگری فاتحی (= فاتح اگری) ملقب کرده اند. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به اقر شود جایی است در راه تهران به شمیران در جادۀ پهلوی. بتازگی در آنجا ساختمانها و باغ احداث شده است
تأنیث ثانی، شصت یک از دقیقه و او قسمت میشود به شصت ثالثه (فلک) ، از درجۀ دوم. از درجۀ ثانیه (اصطلاح طب). رجوع به درجه شود. ج، ثوانی، شاه ثانیه، گوسفند که گردن کج کند بی علتی
تأنیث ثانی، شصت یک از دقیقه و او قسمت میشود به شصت ثالثه (فلک) ، از درجۀ دوم. از درجۀ ثانیه (اصطلاح طب). رجوع به درجه شود. ج، ثوانی، شاه ثانیه، گوسفند که گردن کج کند بی علتی
خرمابنی است به بصره که پیوسته بر آن غورۀ نو و خوشۀ پخته و خوشۀ تر باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نخلی است در بصره که در طول سال بر آن شکوفه های تازه و خوشه های میوه دار و خوشه های تر باشد. (از لسان العرب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
خرمابنی است به بصره که پیوسته بر آن غورۀ نو و خوشۀ پخته و خوشۀ تر باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نخلی است در بصره که در طول سال بر آن شکوفه های تازه و خوشه های میوه دار و خوشه های تر باشد. (از لسان العرب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)