جدول جو
جدول جو

معنی ثل - جستجوی لغت در جدول جو

ثل
(تَ)
هلاک شدن، هلاک گردانیدن، سرگین انداختن ستور، خاک در چاه ریختن، ویران کردن: ثل التراب المجتمع، جنبانید آنرا یا طرفی از اطراف آنرا شکست و منهدم ساخت، تباه کردن نظام کار. (تاج المصادر بیهقی) ، درم و زر ریختن در بوته، ثلل (در همه معانی)
لغت نامه دهخدا
ثل
ویران کردن، کور کردن چاه، زر در بوته ریختن، سرگین انداختن
تصویری از ثل
تصویر ثل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثلم
تصویر ثلم
ثلمه ها، چاک ها، جمع واژۀ ثلمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلمه
تصویر ثلمه
رخنه، سوراخ، ترک، کنایه از خلل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلثان
تصویر ثلثان
دو سوم، دو قسمت از سه قسمت چیزی
ثلثان شدن شراب: جوشاندن شراب تا دوثلث آن تبخیر شود و یک ثلث باقی بماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلج
تصویر ثلج
برف، قطره های منجمد شدۀ سفید، بلوری شکل و نرمی که از آسمان فرو می ریزد، فنجا
ثلج چینی (صینی): شوره، شورۀ قلم، در علم زیست شناسی تباشیر، باروت، سنگ سرمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلوج
تصویر ثلوج
ثلج ها، برفها، جمع واژۀ ثلج
فرهنگ فارسی عمید
سه تا سه مرد سه، سه مرد. یا ثلاثه سرد. ذی قعده و ذی حجه و محرم (سرد بمعنی زره است وچون این سه ماه متصلاند تشبیه به زره شده اند) یا ثلاثه غساله. سه پیاله شراب که بوقت صبح نوشند و آن را شوینده فضول تن و زایل کننده هم و غم دانند ستا. یا ثلاثه متناسبه. عددی راگویند که نسبت اولش بدومش مانند نسبت دومش بسومش باشد و آنرا متناسبه فرد نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثی
تصویر ثلاثی
سه واتی سه نسکی سه تایی، سه حرفی (کلمه) اسب دست فرس کتف. سه حرفی
فرهنگ لغت هوشیار
سه تای شوینده سه پیاله می که به دستور پزشک خورده می شود تا اندرونه را بشوید سه تا محمد افضل الله آبادی در گزارش خود پیرامون دیوان حافظ می گوید فرزانگان یونان زبانزدهایی دارند در باده گساری بامدادان سه پیاله می نوشند که کم را شست و شو میدهد و آن را سه تای شوینده (ثلاثه غساله) نامند. پس از خوراک نیمروز پنج پیاله می نوشند و آن را پنجتای گوارنده (خمسه هاضمه) خوانند و به شب هفت پیاله می نوشند و آن راهفت پیاله خوابنده (سبعه نائمه) گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثه عشر
تصویر ثلاثه عشر
سیزده (13) (در مورد معدود مذکر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاث عشره
تصویر ثلاث عشره
سیزده برای شمارش مادینه سیزده (13) (در مورد معدود مونث)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثون
تصویر ثلاثون
سی 30 سی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثاء
تصویر ثلاثاء
بهرام شید (سه شنبه)، سه شنبه بازار سه شنبه (روز)،جمع ثلاثاوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثا
تصویر ثلاثا
سه شنبه (روز)،جمع ثلاثاوات
فرهنگ لغت هوشیار
سه سه سه سگان سه سه تا. یا موالید ثلاث. جماد نبات حیوان. ثالث سوم، سه سه، سه گان مثلث. سه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاب
تصویر ثلاب
جمع ثلب، آک ها وارونه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثین
تصویر ثلاثین
سی 30 سی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثیه
تصویر ثلاثیه
مونث ثلاثی: کلمه ثلاثیه (کلمه سه حرفی)
فرهنگ لغت هوشیار
نمک چینی، شوره رطوبتی است منجمد برفی شبیه بنمک که جهت جلای چشم و ظلمت بصر بکارمیبردند ثلج صینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلیث
تصویر ثلیث
سه یک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلمه
تصویر ثلمه
سوراخ، رخنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلمت
تصویر ثلمت
سوراخ رخنه ترک، چاک، جمع ثلم، رخنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سوراخ، ترک -1 رخنه کردن در، ترک دادن، بینی بریدن، اسقاط فاء فعولن است تا (عولن) بماند (فع لن) بجای آن نهند و ثلم دراشعار عرب است و در شعر فارسی نیاید، جمع ثلمت (ثلمه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلع
تصویر ثلع
سر شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلج
تصویر ثلج
برف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاجی
تصویر ثلاجی
پیکان سپید
فرهنگ لغت هوشیار
ثلثان شدن شراب. جوشیدن شراب تاآنکه دوثلث آن تبخیر شود ویک ثلث بماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلثان
تصویر ثلثان
سگ انگور از گیاهان یک از سه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلث پذیر
تصویر ثلث پذیر
قابل تقسیم بسه جزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلث
تصویر ثلث
سه یک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلب
تصویر ثلب
سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلال
تصویر ثلال
هلاک، هلاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاج
تصویر ثلاج
برف فروش بسیار سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثه
تصویر ثلاثه
سه گانه
فرهنگ واژه فارسی سره