جدول جو
جدول جو

معنی ثقه - جستجوی لغت در جدول جو

ثقه
مفرد واژۀ ثقات، کسی که طرف اعتماد باشد و مردم به گفتار و کردارش اعتماد کنند، اعتماد، اطمینان، اعتقاد
تصویری از ثقه
تصویر ثقه
فرهنگ فارسی عمید
ثقه
(تَ سَلْ لی)
محل اعتماد بودن. معتمد بودن، اعتمادداشتن، استوار داشتن. باور داشت، متکی شدن به. اتکاء، تکیه کردن به. وثوق
لغت نامه دهخدا
ثقه
مرد معتمد و امین
تصویری از ثقه
تصویر ثقه
فرهنگ لغت هوشیار
ثقه
((ثِ قِ))
اعتماد کردن، کسی که مورد اعتماد باشد
تصویری از ثقه
تصویر ثقه
فرهنگ فارسی معین
ثقه
اطمینان، اعتماد، وثوق، امین، درستکار، مطمئن، موثق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثقه الاسلام
تصویر ثقه الاسلام
عنوانی محترمانه برای روحانیون شیعه
فرهنگ فارسی عمید
(ثِقَ تُلْ مُ)
از کبار اصحاب مناصب سمرقند است چنگیز هنگام تصرف آن شهر او و امیر عمید بزرگ را فرمان داد تا دویست هزار دینار را که بر مستظهران فرودآورده بود تحصیل کنند
لغت نامه دهخدا
(ثِ قَ تُلْ اِ)
محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی. صاحب کتاب کافی. رجوع به کلینی و رجوع به روضات الجنات ص 550 شود
لغت نامه دهخدا
(ثِ قَ تُدْ دی)
نجیب الملک. نام وی در قطعه ای از اثیرالدین شرف الحکماء الفتوحی المروزی از مشاهیر و معاریف مرو که عوفی ترجمه وی را در شعراء آل سلجوق (خراسان) آورده است دیده میشود و آن قطعه اینست:
ای مایۀ هنر ثقه الدین نجیب ملک
آنی که چون کف تو به نیسان سحاب نیست
چون نظم و نثر خلق تو پاک و لطیف و خوش
درّ ثمین و آب گل و مشک ناب نیست
تا گشت روز و شب ز تو بیدار بخت تو (کذا)
در چشم شوربخت عدوی تو خواب نیست
مهمان بنده اند گروهی که در هنر
نزد فلک سؤال یکی را جواب نیست
از شاعر و منجم خود ده زیادت اند
راوی و مطرب و زنخی را حساب نیست
بردند آب روی و شد از شرم هر یکی
رویم پر آب دیده که در کیسه آب نیست
خرجی که بود خواهد، توزیع کرده اند
برنام خواجه بیش سبوی شراب نیست
لغت نامه دهخدا
(ثِ تُدْ دی)
عبدالرحمن بن عبدالکریم السرخسی از حکماست فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر بن الحسین الرازی معروف به ابن خطیب کلیّات قانون شیخ الرئیس ابوعلی سینا را برای او شرح کرد
لغت نامه دهخدا
(ثِ قَ تُدْ دی)
لقب عبدالرحمن الفامی است
لغت نامه دهخدا
(ثِ قَ تُلْ مُ)
خواجه طاهر بن علی مشکان وزیر و خازن سلطان مسعود سوم ابن سلطان ابراهیم غزنوی بود و شعراء عصر را از قبیل مسعودسعد و ابوالفرج رونی و مختاری غزنوی و سنائی غزنوی در حق وی مدایح است و وی برادرزادۀ ابونصر منصور بن مشکان رئیس دیوان رسائل سلطان محمود و سلطان مسعود است. و او ممدوح مسعودسعد است که نزدیک بیست قصیده در مدح او گفته است و از جمله:
ثقه الملک تا بصدر نشست
دهر پیشش میان بطوع ببست
تا همایون دوات پیش نهاد
الفش را فلک به تا پیوست
درد دشمن شده ست و داروی دوست
تاش بپسود آن مبارک دست
بنگر اکنون بتازگی عجبی
کاندر اولفظ درد و دارو بست.
ثقه الملک طاهر بن علی
پادشه چون نبی و او چو ولی
تا تو را کرد آسمان ظاهر
یک زمین است و طاهر و طاهر.
مختاری را نیز در مدح او قصائدی است:
طاهر ثقه الملک سر دادگران...
و ابوالفرج رونی آنگاه که ثقه الملک حکمرانی لوهاوور یافت در مدیح او گوید:
بقدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش بجاه.
و رجوع به طاهر بن علی بن مشکان شود
لغت نامه دهخدا
(ثِ قَ تُلْ مِ)
شهاب الدین. خوندمیر در دستورالوزراء گوید: وزیر کامل نسب وافرحسب صاحب ثروت بسیارعطیت بود و در آن عهدهر یک از ابنای جنس بتقدم او اعتراف می نمودند بعد از چهار سال که به وزارت سلطان سلیمان شاه پرداخت بواسطۀ قصد بعضی از امراء شهید شده، جنات عدن را منزل ساخت، مصراع:
از قصد اجل چه سان توان رست ؟
لغت نامه دهخدا
(لَ ثِ قَ)
نوعی از تب. (غیاث). حمی البلغمیه اللازمه. (بحر الجواهر). حمای بلغمیۀ لازمه
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثقله
تصویر ثقله
رخت، کالا، پینکی پیش درآمد خواب، سنگینی خوراک، سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقه
تصویر دقه
باریکی، دقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثبه
تصویر ثبه
جماعت، گروه مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقل
تصویر ثقل
گران شدن، آبستنی زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقف
تصویر ثقف
زیرک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
استوار داشتن، درست شدن اعتماد کردن استوار داشتن، درست شدن، اطمینان خاطرجمعی استواری، کسی که مردم بگفتار و عمل او اعتماد کنند، جمع ثقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقبه
تصویر ثقبه
سوراخ کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
فرو ریزنده، روان شونده سران آبخیز سبزه زاری که در آن آبگیرها باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زقه
تصویر زقه
مرغ ماهیخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقه
تصویر رقه
کشتاو، مهر، شرم شرمندگی، نرمی و نازکی
فرهنگ لغت هوشیار
پشه یک پشه گاو تخمی گاونری که از آن برای تولید مثل استفاده میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقه الاسلام
تصویر ثقه الاسلام
مورد وثوق و اطمینان اسلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقه الملک
تصویر ثقه الملک
مورد وثوق کشور و پادشاهی، عنوانی است که ببعض رجال کشور داده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لثقه
تصویر لثقه
لثقه در فارسی تب گشی (گش بلغم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عثقه
تصویر عثقه
فراخی سال ارزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقب
تصویر ثقب
سوراخ کردن، بلند پریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقه الاسلام
تصویر ثقه الاسلام
((ثَ قِ تُ لْ اِ))
مورد اعتماد اسلام (عنوانی احترام آمیز برای روحانیان مسلمان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقه
تصویر فقه
نیرنگ، دین شناسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یقه
تصویر یقه
گریبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حقه
تصویر حقه
نیرنگ، ترفند، فریب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثقل
تصویر ثقل
گرانی
فرهنگ واژه فارسی سره