جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حقه

حقه

حقه
مَکر، حیلِه، فَریب، نارُو، دَغَلی، اِحتیال، غَدر، تُنبُل، خُدعِه، تَرب، اِشکیل، خاتولِه، رَوَغان، کَلَک، سَتاوِه، چارِه، تَرفَند، کَید، دِلام، قَلّاشی، گُربِه شانِی، شَید، شِکیل، دَستان، ریوْ، گول، تَزویر، نِیرَنگ، دُویل
قوطی، ظرف کوچک که در آن جواهر یا چیز دیگر می گذارند
ظرف سفالی کوچکی که در سر وافور یا قلیان شیره می گذارند و تریاک یا شیره را به آن می چسبانند و دود می کنند
حقۀ کاووس: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مِثال چو قند از حقۀ کاووس دادی / شکر کالای او را بوس دادی (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
حقه
فرهنگ فارسی عمید

حقه

حقه
ظرف کوچکی برای نگهداری جواهر یا اشیاء دیگر، کوزه مانندی کوچک از جنس سفال یا چینی که روی آن سوراخ ریزی دارد، آن را به سر وافور نصب می کنند برای کشیدن تریاک، حیله گر، زرنگ
حقه
فرهنگ فارسی معین