- تیپازدن
- با نوک پا ضربه زدنتک پا زدن
معنی تیپازدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(قمار) بروی دست حریف برخاستن در صورتیکه دست شخص پست تراز دست حریف باشد
بدون داشتن ورق خوب روی دست حریف زدن و مبلغ را زیاد کردن که حریف جا بزند
тикать
ticken
тикати
发出滴答声
fazer tique-taque
fare tic tac
hacer tictac
faire tic-tac
tikken
ตีระฆัง
berdetak
टिक करना
לתקתק
チクタクする
tık tık sesi yapmak
piga kidude
টিক করা
ٹک ٹک کرنا
شاه افسر
فرو کردن چپاندن تپانیدن
چیزی را با زور و فشار در چیز دیگر داخل کردن، چپاندن
چیزی را به قیمت زیاد فروختن
پر کردن
چیزی را به قیمت زیاد فروختن
پر کردن
با حرکت پا بجلو رفتن در شنا دو چرخه سواری و غیره، بسیار راه رفتن در تجسس چیزی: تمتم شهر را پازدم. یا پازدن بکسی (در حساب)، بدغلی از حساب او کاستن مبلغی از طلب او انکار کردن، پازش گیاه و علف زیادتی را از میان غله زار کندن و دور افکندن و جین کردن
تا کردن
قصد کردن اراده نمودن، برداشتن بلند کردن