جدول جو
جدول جو

معنی تیپازدن - جستجوی لغت در جدول جو

تیپازدن
با نوک پا ضربه زدنتک پا زدن
تصویری از تیپازدن
تصویر تیپازدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قمار) بروی دست حریف برخاستن در صورتیکه دست شخص پست تراز دست حریف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توپ زدن
تصویر توپ زدن
بدون داشتن ورق خوب روی دست حریف زدن و مبلغ را زیاد کردن که حریف جا بزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توپ زدن
تصویر توپ زدن
((زَ دَ))
در بازی قمار، روی دست حریف رفتن بدون این که دست شخص بهتر از دست حریف باشد، بلوف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیغ زدن
تصویر تیغ زدن
((زَ دَ))
دمیدن آفتاب، از کسی پول یا مالی را به زور یا نیرنگ گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریپ زدن
تصویر ریپ زدن
((زَ دَ))
با حرکت های مقطع و نامتوازن کار کردن یا پیش رفتن
فرهنگ فارسی معین
टिक करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تیرازن
تصویر تیرازن
شاه افسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپاندن
تصویر تپاندن
فرو کردن چپاندن تپانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپاندن
تصویر تپاندن
((تَ دَ))
چپاندن، چیزی را به زور در ظرفی جا دادن، تپانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تپاندن
تصویر تپاندن
چیزی را با زور و فشار در چیز دیگر داخل کردن، چپاندن
چیزی را به قیمت زیاد فروختن
پر کردن
فرهنگ فارسی عمید
با حرکت پا بجلو رفتن در شنا دو چرخه سواری و غیره، بسیار راه رفتن در تجسس چیزی: تمتم شهر را پازدم. یا پازدن بکسی (در حساب)، بدغلی از حساب او کاستن مبلغی از طلب او انکار کردن، پازش گیاه و علف زیادتی را از میان غله زار کندن و دور افکندن و جین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازدن
تصویر تازدن
تا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یازدن
تصویر یازدن
قصد کردن اراده نمودن، برداشتن بلند کردن
فرهنگ لغت هوشیار