- تیزهوش
- باهوش، هوشمند
معنی تیزهوش - جستجوی لغت در جدول جو
- تیزهوش
- باهوش، زرنگ، زیرک، هوشیار،
برای مثال تبسم کنان گفتش ای تیزهوش / اصم به که گفتارباطل نیوش (سعدی۱ - ۱۳۰)
- تیزهوش
- هوشیار، هوشمند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ذکاوت
هوشیاری هوشمندی، باهوشی تیروپری
هوشیاری، زرنگی
گوش سخت شنوا که زود شنوند آواز آهسته را
هوشیار هوشمند تیزویر باهوش
تیزهوش، برای مثال هر کسی در بهانه تیزهش است / کس نگوید که دوغ من ترش است (نظامی۴ - ۵۳۳)
بی حواس
هوشیاری هوشمندی، باهوشی تیروپری
سریع السیر، تندرو
کندذهن، کندفهم، آن که طبیعتاً یا با داروی بیهوشی، حواس خود را از دست داده باشد و درد را احساس نکند
کندذهن، کندفهم، در پزشکی کسی که در اثر داروی بیهوشی یا علت دیگر هوش و حواسش از کار افتاده باشد و احساس درد نکند
Unconscious, Unintelligent
без сознания , неумный
bewusstlos, unintelligent
безсвідомий , неінтелектуальний
nieprzytomny, mało inteligentny
昏迷的 , 不聪明的
inconsciente, pouco inteligente
incosciente, poco intelligente
inconsciente, poco inteligente
inconscient, peu intelligent
buiten bewustzijn, onintelligent
หมดสติ , ไม่ฉลาด
tidak sadar, tidak cerdas
غير واعٍ , غير ذكيٍّ
बेहोश , मूर्ख
חסר הכרה , לא חכם
意識不明 , あまり賢くない
의식 없는 , 덜 똑똑한
bilincsiz, zeki olmayan
asiyejua, asiye na akili
অচেতন , বোকা