آن که پیش آید به کاری که نباید، یا آن که خود را در بلا افکند. (ازمنتهی الارب) (آنندراج). تیاح. (از اقرب الموارد)). کسی که پیش آید وی را کاری که نباید و قصد آن نکرده باشد و کسی که خود را در بلا افکند. (ناظم الاطباء). ورجوع به تیاح شود، اسبی که از نشاط خمان و چمان رود، قلب متیح، دل مایل بهر چیز. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
آن که پیش آید به کاری که نباید، یا آن که خود را در بلا افکند. (ازمنتهی الارب) (آنندراج). تیاح. (از اقرب الموارد)). کسی که پیش آید وی را کاری که نباید و قصد آن نکرده باشد و کسی که خود را در بلا افکند. (ناظم الاطباء). ورجوع به تیاح شود، اسبی که از نشاط خمان و چمان رود، قلب متیح، دل مایل بهر چیز. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
نهار بز نر تکه درختی ازتیره گل سرخیان که برگهایش مرکب است. گلهایش سفید خوشه یی ومیوه اش ریز و گرد است. چوب این درخت سخت و رنگین و قرمز رنگ است غبیرای بری پرنده انگور
نهار بز نر تکه درختی ازتیره گل سرخیان که برگهایش مرکب است. گلهایش سفید خوشه یی ومیوه اش ریز و گرد است. چوب این درخت سخت و رنگین و قرمز رنگ است غبیرای بری پرنده انگور