منسوب به تحت یا آنچه در تحت باشد. (از المنجد). منسوب به تحت. زیرین و زیری. (ناظم الاطباء). چیزی که نسبت به چیزی دیگر در زیر واقع شده و عموماً در عمارت استعمال کنند. (فرهنگ نظام). فرودین. مقابل زبرین و فوقانی. - طبقۀ تحتانی، مقابل فوقانی. بنای زیرین. اشکوب زیرین. ، حرفی که دارای یک یا چند نقطه در زیر باشد، چون با و یا، مقابل فوقانی که دارای یک یا چند نقطه بر بالاست، مانند تا و خا
منسوب به تحت یا آنچه در تحت باشد. (از المنجد). منسوب به تحت. زیرین و زیری. (ناظم الاطباء). چیزی که نسبت به چیزی دیگر در زیر واقع شده و عموماً در عمارت استعمال کنند. (فرهنگ نظام). فرودین. مقابل زبرین و فوقانی. - طبقۀ تحتانی، مقابل فوقانی. بنای زیرین. اشکوب زیرین. ، حرفی که دارای یک یا چند نقطه در زیر باشد، چون با و یا، مقابل فوقانی که دارای یک یا چند نقطه بر بالاست، مانند تا و خا
نصفانصف، برابر، راستا، (یادداشت مؤلف)، نیمی ازین و نیمی از آن: کشک گندم و کشک جو نیمانیم با یک درم سنگ تخم بادیان، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، کشکاب از کشک و نخود پزند نیمانیم یا دو بهر کشک جو و یک بهر نخود، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، اگر شراب خواهد داد شرابی رقیق باید کرد یعنی آب بسیار باید کرد چنانکه نیمانیم باشد یعنی مناصفه، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، نه راستی و درستی است هر مثل که زدند اگرنه جمله دروغ است هست نیمانیم، سوزنی، ، نصف نصف، (فرهنگ فارسی معین)، مناصفت، (فرهنگ فارسی معین) (از لغت بیهقی مندرج در کتاب پارسی نغز)
نصفانصف، برابر، راستا، (یادداشت مؤلف)، نیمی ازین و نیمی از آن: کشک گندم و کشک جو نیمانیم با یک درم سنگ تخم بادیان، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، کشکاب از کشک و نخود پزند نیمانیم یا دو بهر کشک جو و یک بهر نخود، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، اگر شراب خواهد داد شرابی رقیق باید کرد یعنی آب بسیار باید کرد چنانکه نیمانیم باشد یعنی مناصفه، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، نه راستی و درستی است هر مثل که زدند اگرنه جمله دروغ است هست نیمانیم، سوزنی، ، نصف نصف، (فرهنگ فارسی معین)، مناصفت، (فرهنگ فارسی معین) (از لغت بیهقی مندرج در کتاب پارسی نغز)