جدول جو
جدول جو

معنی تیتانیم - جستجوی لغت در جدول جو

تیتانیم
فلزی نقره ای رنگ، نرم، مستحکم و چکش خوار که ۴۰% از فولاد سبک تر است، در ۱۸۰۰ درجه حرارت ذوب می شود و ترکیبات آن در طبیعت فراوان است، تیتان
تصویری از تیتانیم
تصویر تیتانیم
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیتان
تصویر تیتان
بزرگ ترین قمر سیارۀ زحل
تیتانیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیمانیم
تصویر نیمانیم
نصف نصف، نیمی از چیزی با نیمی از چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحتانی
تصویر تحتانی
زیری، زیرین
فرهنگ فارسی عمید
ملکۀ پریان و زن اوبرون و یکی از اشخاص کتاب ’رؤیای یک شب تابستانی’ اثر شکسپیر است، (از لاروس)، رجوع به فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
غدار و مکار و چاپلوس و ناراست، (ناظم الاطباء)، رجوع به تیتال شود
لغت نامه دهخدا
احمد بن محمد، متصوف و مؤسس طریقۀ تیجانیه در مغرب اقصی که در سال 1299 هجری قمری در فاس درگذشت، (از اعلام زرکلی ج 1 ص 70)
لغت نامه دهخدا
(تَ نی ی)
منسوب به تحت یا آنچه در تحت باشد. (از المنجد). منسوب به تحت. زیرین و زیری. (ناظم الاطباء). چیزی که نسبت به چیزی دیگر در زیر واقع شده و عموماً در عمارت استعمال کنند. (فرهنگ نظام). فرودین. مقابل زبرین و فوقانی.
- طبقۀ تحتانی، مقابل فوقانی. بنای زیرین. اشکوب زیرین.
، حرفی که دارای یک یا چند نقطه در زیر باشد، چون با و یا، مقابل فوقانی که دارای یک یا چند نقطه بر بالاست، مانند تا و خا
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
یتیم گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). یتیم و بی پدر گردانیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نصفانصف، برابر، راستا، (یادداشت مؤلف)، نیمی ازین و نیمی از آن: کشک گندم و کشک جو نیمانیم با یک درم سنگ تخم بادیان، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، کشکاب از کشک و نخود پزند نیمانیم یا دو بهر کشک جو و یک بهر نخود، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، اگر شراب خواهد داد شرابی رقیق باید کرد یعنی آب بسیار باید کرد چنانکه نیمانیم باشد یعنی مناصفه، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)،
نه راستی و درستی است هر مثل که زدند
اگرنه جمله دروغ است هست نیمانیم،
سوزنی،
، نصف نصف، (فرهنگ فارسی معین)،
مناصفت، (فرهنگ فارسی معین) (از لغت بیهقی مندرج در کتاب پارسی نغز)
لغت نامه دهخدا
(تَ نی یَ)
تأنیث تحتانی. رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحتانی
تصویر تحتانی
زیرین و زیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیمانیم
تصویر نیمانیم
نصف نصف، نصف واحد از چیزی با نصف از چیزی دیگر: (... شربت چهار مثقال بود با مطبوخ افتیمون و میویز با بنفشه پرورده نیمانیم بر آمیزد)، مناصفت مناصفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیتیم
تصویر تیتیم
یتیم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحتانیه
تصویر تحتانیه
فرودین مونث تحتانی طبقات تحتانیه ارض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحتانی
تصویر تحتانی
((تَ))
فرودین، زیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحتانی
تصویر تحتانی
زیرین
فرهنگ واژه فارسی سره
پایین، زیرین، سفلی، فرودین
متضاد: زبرین، فوقانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد