نصفانصف، برابر، راستا، (یادداشت مؤلف)، نیمی ازین و نیمی از آن: کشک گندم و کشک جو نیمانیم با یک درم سنگ تخم بادیان، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، کشکاب از کشک و نخود پزند نیمانیم یا دو بهر کشک جو و یک بهر نخود، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، اگر شراب خواهد داد شرابی رقیق باید کرد یعنی آب بسیار باید کرد چنانکه نیمانیم باشد یعنی مناصفه، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، نه راستی و درستی است هر مثل که زدند اگرنه جمله دروغ است هست نیمانیم، سوزنی، ، نصف نصف، (فرهنگ فارسی معین)، مناصفت، (فرهنگ فارسی معین) (از لغت بیهقی مندرج در کتاب پارسی نغز)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، در54هزارگزی شمال شرقی فریمان و 10هزارگزی جنوب راه مشهد به سرخس در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 821 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
منسوب به نیسان. یا ابر نیسانی. ابری که در ماه نیسان پدید آید: ز گریه ابر نیسانی دم سرد زمستانی چه حیلت کرد کز بپرده مدام آورد مستان را (دیوان کبیر 45: 1)