جدول جو
جدول جو

معنی تیاسان - جستجوی لغت در جدول جو

تیاسان
(تَیْ یا)
دو ستاره است. (منتهی الارب، از آنندراج) (ناظم الاطباء). نجمان. (قاموس، از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیگران
تصویر تیگران
(پسرانه)
نام یکی از سرداران خشایار پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
دشت، صحرا، زمین پهناور و بی آب و علف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیمسار
تصویر تیمسار
عنوان صاحب منصبان بالاتر از درجۀ سرهنگی، مترادف جناب یا حضرت. از واژه های دساتیری است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توامان
تصویر توامان
دوقلو، دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، همزاد، جنابه، توأم، دوبلغانه، هم شکم
فرهنگ فارسی عمید
معبر عمومی در شهرها که مردم از طرفین آن و وسایل نقلیه در وسط آن رفت و آمد می کنند، راه راست و هموار در باغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیردان
تصویر تیردان
ترکش، کیسه یا جعبه که در قدیم تیرهای کمان را در آن می گذاشتند و به پهلوی خود آویزان می کردند، تیردان، شغا، شکار، کیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان، برپا می کرده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیلسان
تصویر بیلسان
بلسان، گیاهی درختچه ای با گل های سفید کوچک خوشه ای، برگ های مایل به سفید، پوست زرد رنگ و چوب سنگین، سرخ رنگ و خوش بو، صمغی که از ساقۀ این گیاه می گیرند و مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالسان
تصویر تالسان
طیلسان، نوعی جامۀ کلاهدار گشاد، بلند و شبیه شنل که خواص، مشایخ یا زردشتیان بر دوش می انداختند، طالسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوسان
تصویر بیوسان
در حال امیدواری، در حال طمع، در حال چاپلوسی
فرهنگ فارسی عمید
در حال آماسیدن
لغت نامه دهخدا
دریانورد هلندی که بسال 1603 میلادی در ’لوت ژگاس’ متولد شد و تاسمانی و زلند جدید را به سال 1642 میلادی کشف کرد و در سال 1659 درگذشت، جزیره تاسمانی ابتداء بنام عموی تاسمان ’وان دیمن’ نامیده شد ولی بعدها بنام کاشف آن موسوم گردید، رجوع به ’تاسمانی’ و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
لایق و سزاوار، (برهان)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان سیارستاق ییلاقی بخش رودسر شهرستان لاهیجان، در 52 هزارگزی رودسر و 16 هزارگزی جنوب شرقی سی پل، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 180 تن سکنه دارد، آبش از چشمه، محصولات عمده اش غلات و بنشن و ارزن و گردوو فندق و لبنیات و عسل و شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نام دو ستاره است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
به عقیدۀ پارسیان پیغمبر چهارم است از مهاباد و پیش از گلشاه و کیومرز بوده در دساتیرنامه هست به زبان غریب که گویند زبان آسمانی است و براو نازل شده و در رسالات پارسیان نیز از تحقیقات حکمتی او سخنان بسیار است، (انجمن آرا) (آنندراج)، اما کلمه و معنی آن کلامجعول و برساخته است رجوع به مقدمۀ لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تناسان
تصویر تناسان
آسوده مرفه، تندرست سالم، تن پرور خوشگذران تن آسا
فرهنگ لغت هوشیار
عنوانی که در ارتش برای افسران از سرتیپ به بالا، بجای جناب یا حضرت
فرهنگ لغت هوشیار
راه گشاده و همواری که برای عبور و مرور در باغ سازند و کناره های آنرا گل کاری کنند، هر کوی مستقیم و فراخ و دراز که اطراف آن درخت و گل باشد، راه گشاد و هموار در شهر که مردم از آن عبور کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توامان
تصویر توامان
جنابه همزادان تثنیه توام. دو همزاد، دو همراه دو قرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحاسین
تصویر تحاسین
جمع تحسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
مشرق مقابل بابل مغرب، نغمه ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
راه گشاده و هموار در شهر که مردم و وسائل نقلیه در آن رفت و آمد کنند
فرهنگ لغت هوشیار
صفت بیوسیدن، در حال انتظار و امیدواری یا نابیوسان. غیر منتظر غیر مترتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
زمین پهناور و بی آب و علف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
نام روز سیزدهم از ماه تیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
صحرای بی آب و علف، دشت لم یزرع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیلسان
تصویر بیلسان
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقطی، اقتی، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیمسار
تصویر تیمسار
عنوانی در ارتش برای افسران از سرتیپ به بالا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
((رْ یا رَ))
جشنی که ایرانیان در روز سیزده از ماه تیر (تیر روز) برپا می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
((خُ))
مشرق، مقابل بابل، مغرب، نغمه ای است از موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیابان
تصویر خیابان
جاده، راه عریض و هموار در شهر که مردم از آن عبور کنند و اطراف آن مغازه یا خانه باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیلاسان
تصویر بیلاسان
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقطی، اقتی، بیلسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیابان
تصویر بیابان
صحرا
فرهنگ واژه فارسی سره